و شبههاى نيست در اينكه صفت شرك،اعظم بواعث هلاك و موجب خلود در عذاب دردناك و سبب حشر در زمرۀ كفار است.
فصل:توحيد و اقسام آن
ضد صفت شرك،توحيد است و از براى آن اقسامى چند است:
اول توحيد در ذات:يعنى ذات خدا را منزه داشتن از تركيب خارجى و عقلى و صفات او را عين ذات مقدّسش دانستن.
دوّم توحيد در وجوب وجود:يعنى واجب الوجود را منحصر كردن در خدا و نفى شريك از براى او در صفت واجبيّت وجود كردن.و در اين علم بحث از اين دو قسم نمىشود.
سوم توحيد در تأثير و ايجاد:يعنى مؤثر در وجود را منحصر در پروردگار دانستن كه فاعلى و منشأ اثرى به غير از او نيست.و اين قسم توحيدى است كه در اينجا گفتگو از آن مىشود.
مراتب توحيد و اثرات آن
و از براى اين توحيد-همچنان كه گفتهاند-چهار مرتبه است:«قشر قشر» [1]و«قشر» و«لب» [2]و«لب لب».
مرتبه اول:كه«قشر قشر»است،آن است كه:آدمى به زبان،كلمه توحيد را بگذراند و ليكن دل او از معنى آن غافل بلكه منكر معنى آن باشد،مثل توحيد منافقين.و فايدهاى بر اين مترتب نمىشود مگر اينكه صاحب آن را در دنيا از شمشير شريعت محافظت مىنمايد.
مرتبه دوم:كه«قشر»باشد آن است كه:اعتقاد قلبى نيز به معنى كلمه توحيد داشته باشد و تكذيب اين كلمه را نكند،همچنان كه شأن اكثر عوام مسلمين است.و همين قدر توحيد اگر چه باعث صفاى قلب و شرح صدر نگردد و ليك صاحب خود را از عذاب آخرت محافظت مىكند،هر گاه معاصى موجب ضعف اعتقاد نشود.
مرتبه سوم:كه«لب»باشد عبارت است از آنكه:اين معنى بر او منكشف و ظاهر گردد به واسطه نورى كه از جانب حق-سبحانه و تعالى-بر او تجلى كند.پس اگر چه در