نام کتاب : مديريت و فرماندهى در اسلام نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 141
وَأَشْفَقْنَ مِنْها وَحَمَلَهَا الْإِنْسانُ إِنَّهُ كانَ
ظَلُوماً جَهُولًا؛ ما امانت را بر آسمانها و
زمين و كوهها عرضه كرديم، آنها از حمل اين امانت ابا كردند و از آن هراس داشتند،
امّا انسان اين بار را بر دوش كشيد! او بسيار ظالم و نادان بود (چرا كه قدر اين
مقام بزرگ را ندانست و برخود ستم كرد)». [1]
به اين ترتيب چگونه ممكن است كسى را كه از امانت او مطمئن نيستيم به مديريّت
برگزينيم خواه در يك امر اقتصادى باشد، يا فرهنگى، يا سياسى؛ همچنين در مورد
فرماندهى كه عملًا جان گروهى را در اختيار دارد.
ذكر اين نكته نيز لازم است كه نبايد تصوّر كنيم كه تنها با نصب بازرسان و
مأموران اطّلاعاتى مىتوان مراقب اعمال مديران و فرماندهان بود (هر چند وجود چنين
دستگاههائى در جاى خود لازم است)؛ زيرا اوّلًا تشكيلات بازرسى معمولًا سر از دور و
تسلسل درمىآورد، چرا كه بازرسان نيز انسانهائى هستند همچون مديران و فرماندهان؛
براى جلوگيرى از خيانت يا تبانى آنها با خطاكاران چه بايد كرد؟ آيا بازرسان ديگرى
لازم است؟!
ثانياً هرگز نمىتوان به تعداد مديران و فرماندهان، تعيين بازرس كرد.
بنابراين، راه صحيح اين است كه اطمينان به صحّت عمل آنها از طريق ويژگيهاى
عقيدتى و اخلاقى و فرهنگى كه بر مديران و فرماندهان حاكم است حاصل گردد؛ و اين
تنها راه مطمئن و قابل اعتماد براى پيشگيرى از تخلّفات است.
***
5- صداقت و راستى
با توجّه به اين كه مهمترين سرمايه يك مدير و فرمانده در برنامههاى اجرائى
همبستگى او با افراد زير نظر او، و وجود اعتماد متقابل در ميان آنها است.