آيا تقوا پيشه نمىكنيد؟!». [1] همانطور كه قبلًا نيز اشاره شد خداوند از بسيارى از
پيامبران به عنوان برادر قومشان ياد كرده است. چون رابطه برادرى نزديكترين و
عاطفىترين رابطه هاست. بلكه پيامبران الهى بيشتر از يك برادر براى مردم خود
دلسوزى مىكردند. لذا حضرت صالح همچون برادرى دلسوز خطاب به قومش فرمود: «آيا
تقواى الهى پيشه نمىكنيد؟»، آيا گناهان را رها نمىسازيد؟ آيا شكر اين همه نعمتى
كه خداوند در اختيارتان گذاشته را بجا نمىآوريد؟
« «إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ»؛ من براى شما پيامبرى امين هستم» [2]، اين كه خداوند از ميان صفات متعدّد پيامبرش، به امين بودن
او تكيه كرده، نشان از اهميّت فراوان امانت دارد.
خوانندگان محترم! امانت در صفات اخلاقى حرف اوّل را مىزند. لذا تمام پيامبران
الهى دو چيز را سرلوحه دستورات خود قرار مىدادند: امانت و صداقت.
به اين روايت توجّه كنيد:
«انّ اللّه عزّوجلّ لم يبعث نبيّا الّا بصدق الحديث واداء الامانة
؛ خداوند عز و جل هيچ پيامبرى را مبعوث نكرد، مگر به صداقت در گفتار و رعايت
امانت». [3]
بنابراين، دروغ نگوئيد كه زندگى شما سياه مىشود. و در امانت خيانت نكنيد كه بدبخت
مىشويد.
در روايت مشهور ديگرى از امام صادق عليه السلام مىخوانيم:
«انّ ضارب علىّ بالسّيف و قاتله لو ائتمن او استنصحنى او استشارنى ثمّ قبلت ذلك
منه لادّيته اليه الامانة
؛ اگر قاتل على بن ابيطالب عليه السلام (عبدالرحمن بن ملجم) شمشيرش را نزد من
امانت بگذارد، يا از من مشورت بخواهد يا تقاضاى