responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : داستان ياران نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 1  صفحه : 172

سومين مطلب قابل توجّه در اين آيه شريفه اين كه شفاعت حساب و كتاب دارد. كسانى مشمول شفاعت مى‌شوند كه حداقّل ارتباط خود را با خداوند حفظ كرده باشند؛ بدين جهت خداوند به پيامبرش يادآور مى‌شود كه درباره ظالمان و كافران كه دعوتت را نپذيرفتند، شفاعت مكن و آنها بايد همگى نابود شوند.

به هر حال حضرت نوح عليه السلام به امر پروردگار در وسط خشكى و در شهر كوفه يا منطقه ديگرى كه از دريا دور بود شروع به ساخت كشتى كرد. قوم لجوج و عنود نوح با مشاهده اين صحنه بسيار تعجّب كرده و عكس‌العمل‌هاى متفاوتى نشان دادند. توجّه فرماييد:

« «وَيَصْنَعُ الْفُلْكَ وَكُلَّمَا مَرَّ عَلَيْهِ مَلَأُ مِنْ قَوْمِهِ سَخِرُوا مِنْهُ قَالَ إِنْ تَسْخَرُوا مِنَّا فَإِنَّا نَسْخَرُ مِنْكُمْ كَمَا تَسْخَرُونَ»؛ او مشغول ساختن كشتى بود؛ و هر زمان گروهى از اشراف قومش بر او مى‌گذشتند او را مسخره مى‌كردند؛ (ولى نوح) گفت اگر ما را مسخره مى‌كنيد، ما نيز شما را همين گونه مسخره خواهيم كرد!». [1]

مى‌گويند: هر دسته از گروه‌هاى اشراف، نوعى استهزا كه مايه خنده و تفريح بود براى خود انتخاب كردند. يكى مى‌گفت: اى نوح! مثل اين كه ادّعاى پيامبرى نگرفت، آخر سر نجّار شدى! ديگرى مى‌گفت: كشتى مى‌سازى بسيار خوب، دريايش را هم بساز! آيا هيچ آدم عاقلى ديده‌اى در وسط خشكى، كشتى بسازد؟! بعضى ديگر شايد مى‌گفتند: اوه، كشتى به اين بزرگى براى چه مى‌خواهى؟ لااقل كوچك‌تر بساز، كه اگر بخواهى به سوى دريا بكشى، براى تو ممكن باشد!

كار آدم‌هاى نادانِ مغرور، مسخره كردن است و بى‌شك اين كار نشانه نادانى است. تو چه مى‌دانى؟ شايد كسى را كه مسخره مى‌كنى مقامش از تو بالاتر و برتر باشد و در نزد پروردگار اجر و قرب بيشترى داشته باشد.


[1]. سوره هود، آيه 38.

نام کتاب : داستان ياران نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 1  صفحه : 172
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست