responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : پيام قرآن نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 8  صفحه : 91

به شعر بگشايد؟» گفتند: «نه»، گفت: «پس فكر مى‌كنيد او دروغ‌گو است؟ آيا هرگز سابقه دروغى درباره او داريد؟» گفتند: «نه او هميشه نزد ما به عنوان صادق و امين، شناخته مى‌شد».

در اينجا قريش به وليد گفتند: «پس به عقيده تو درباره او چه بگوييم؟» وليد فكر كرد و نگاهى نمود و چهره درهم كشيد و گفت: «او فقط مرد ساحرى است؛ مگر نديده‌ايد ميان مردان و خانواده و فرزندان و دوستان ما جدايى مى‌افكند؟

بنابراين او ساحر است و هر چه مى‌گويد سحرى است جالب». [1]

2- گوش دادن سران قريش به قرآن‌

در سيره ابن هشام مى‌خوانيم كه سه نفر از سران قريش (ابوسفيان و ابوجهل و اخنس بن شريق) شبى از شب‌ها براى شنيدن آيات قرآن به صورت مخفيانه نزد خانه پيامبر صلى الله عليه و آله آمدند در حالى كه حضرت نماز مى‌خواند و آيات قرآن را تلاوت مى‌كرد هر كدام در گوشه‌اى پنهان شدند، بى آنكه ديگرى با خبر شود و تا صبح گوش به تلاوت قرآن سپردند و هنگام طلوع فجر متفرق شدند؛ ولى به زودى در جاده، يكديگر را ديدند و هر كدام به نحوى، ديگرى را سرزنش كرد:

«ديگر اين كار را تكرار نكنيد كه اگر بعضى از سفيهان شما اين منظره را ببينند؛ افكارى براى آنها پيدا مى‌شود»! شب ديگر همين كار را تكرار كردند و صبح هنگامى كه يكديگر را مشاهده كردند همان سخنان شب قبل و همان سرزنش‌ها


[1]. مجمع البيان، جلد 10، صفحه 386، و بسيارى ديگر از مفسران مانند: فخر رازى، مراغى، قرطبى، نويسنده الميزان و فى ضلال، اين حديث را با تفاوت‌هائى نقل كرده‌اند.

نام کتاب : پيام قرآن نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 8  صفحه : 91
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست