responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : پيام قرآن نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 8  صفحه : 90

سران قريش به عقل و درايت او اعتقاد داشتند و در مسائل مهم با او به شور مى‌پرداختند- نزديك حضرت بود و تلاوت آيات را گوش مى‌داد. هنگامى كه پيامبر صلى الله عليه و آله متوجه اين معنا شد، آيات را تكرار كرد، اين آيات سخت وليد بن مغيره را تكان داد و هنگامى كه به مجلس قومش (طايفه بنى مخزوم) بازگشت؛ گفت: «به خدا قسم! هم اكنون كلامى از محمد صلى الله عليه و آله شنيدم كه نه شباهت به سخن انسان‌ها دارد؛ و نه به سخنان پريان»، «و انَّ لَهُ لَحَلاوَةً وَ انَّ عَلَيهِ لَطلَاوةً وَ انَّ اعلاهُ لَمُثْمِرٌ وَ انَّ اسْفَلَهُ لَمُغْدِقٌ وَ انَّهُ لَيَعْلُوا وَ ما يُعلى‌»: «گفتار او شيرينى و زيبايى و طراوت فوق العاده‌اى دارد؛ شاخه‌هايش پر ميوه و ريشه هايش پر مايه؛ و سخنى است كه از هر سخن ديگر بالاتر مى‌رود و هيچ سخنى بر آن برترى نمى‌يابد. اين را گفت و به منزلش بازگشت.

قريش به يكديگر گفتند: به خدا سوگند! كه او فريفته آيين محمد صلى الله عليه و آله و كتاب او شده و از آيين ما بيرون رفته و او سرانجام تمام قريش را منحرف خواهد كرد؛ و آنها به وليد، ريحانه قريش (گل سر سبد قبيله قريش) مى‌گفتند.

ابوجهل گفت: «من چاره اين كار را مى‌كنم»! حركت كرد و آمد وبا چهره غمگين در كنار وليد نشست؛ وليد گفت: «چرا غمگينى فرزند برادر!» گفت:

قريش بر تو در اين سن و سال عيب مى‌نهند و گمان مى‌كنند تو سخن محمد صلى الله عليه و آله را زينت بخشيدى»، وليد همراه ابوجهل برخاست وبه مجلس قريش درآمد و گفت: «شما گمان مى‌كنيد محمد صلى الله عليه و آله ديوانه است؟!، آيا هرگز آثار جنون در او ديده‌ايد؟» گفتند: «نه» گفت: «فكر مى‌كنيد او كاهن است؛ آيا آثار كهانت در او ديده‌ايد؟» گفتند: «نه»، گفت: «گمان مى‌كنيد او شاعر است آيا هرگز ديده‌ايد لب‌

نام کتاب : پيام قرآن نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 8  صفحه : 90
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست