مسلماً كسى كه در چنين محيطى زندگى كند و به سن چهل سالگى برسد، تار و پود
افكار او آنچنان با اين افسانهها و اسطورهها بافته مىشود كه جدايى از آن عادتاً
ممكن نيست. آيا چنين كسى قدرت دارد تواريخ را در آن محيط تاريك پاكسازى كند و
حقايق را از خيالات و خرافات جدا سازد؟ يك محقق درس خوانده تاريخ امروز به زحمت
قادر بر چنين كارى است، چگونه مىتوان از فرد درس نخواندهاى در آن روز چنين
انتظارى را داشت؟!
اكنون به سراغ نمونه هايى از تواريخ قرآن مىرويم و يك مقايسه كوتاه، آنچه در
بالا گفته شد را روشن مىكند:
1. چگونگى آفرينش آدم در قرآن و عهدين
قرآن مجيد در سوره بقره آيات 30 تا 37 مسأله آفرينش انسان را چنين شرح مىدهد:
« (به ياد آور) هنگامى را كه
پروردگارت به فرشتگان فرمود:" من بر روى زمين، جانشينى (نمايندهاى) قرار
خواهم داد." فرشتگان گفتند: (پروردگارا!) آيا كسى را در آن قرار مى دهى كه
فساد و خونريزى كند؟! حال آنكه ما تسبيح و حمد تو را به جا مى آوريم، و تو را
تقديس مى كنيم (و براى جانشينى شايسته تريم). فرمود:" من حقايقى را مى دانم
كه شما نمى دانيد."- سپس، تمامى علم اسماء (علم اسرار آفرينش و نامگذارى
موجودات) را به آدم آموخت. آنگاه آنها