خود را
متوجّه او مىكند؛ و هر انگيزهاى غير از انگيزه الهى را مردود مىشمرد؛ و تمام
هستى خويش را در اختيار كسى مىگذارد كه همه هستىها از آن او است، و هرچه را غير
از، باطل و فانى مىداند.
منتها خالص
شدن انسان از ناخالصىهاى شرك و هوا و هوس و انگيزههاى غير الهى دو مرحله دارد:
مرحله اوّل از طريق خودسازى تا آنجا كه در توان خود انسان است؛ يعنى انسان بعد
از پيمودن اين راه با جدّ و جهد و تلاش فراوان در زمره «مخلصين»- افرادى كه خود را
خالص كردهاند- درآيد.
مرحله بعد
مرحله پاكسازى وجود انسان از ناخالصىهايى كه از بس دقيق و باريك اند، از ديد او
ممكن است پنهان بماند، اينجا است كه عنايات الهيه به يارى بندهاش مىآيد و او را
از ناخالصىها پاك مىسازد و به مقام مخلصين- خالص شدگان- مىرساند، و اين مقام
والاى انبياء و اولياء و بندگان خالص خدا است.
بديهى است
آثار اين اخلاص در اعمال آنها تجلى مىكند و به خوبى مىتوان رسيدن آنها را به اين
مقام از پاكى گفتار و اعمال آنان دريافت، و به هر حال اين نيز از صفات بارز انبياء
است.
***
10- نرمش و حسن خلق و محبّت
مقام رهبرى
انبياء ايجاب مىكند كه با مردم بجوشند؛ و در برابر خشونت افراد نادان و متعصب و
لجوج تا آنجا كه امكان دارد نرمش به خرج دهند؛ و خلاصه در قلوب افراد مختلف از
طريق محبت نفوذ كنند؛ و اين يكى ديگر از اوصاف بارز آنها است.
آن در دهمين آيه درباره پيغمبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم مىفرمايد:
«به واسطه رحمت الهى در برابر آنها نرم و مهربان شدى در حالى كه اگر خشن و سنگدل
بودى از اطراف تو پراكنده مىشدند» فَبِمَا
رَحْمَةٍ مِّنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظّاً غَلِيظَ الْقَلْبِ