خود نائل
گردد؛ وگرنه در محيطى كه آن همه كارهاى عجيب و غريب انجام مىشد اقدام به چنين
عملى هرچند مخالف فكر مردم باشد از نظر شخصى مشكلى نداشت.
نزديك بودن
اين دو آيه به يكديگر نيز مىتواند شاهدى بر اين مدعا باشد.
پس در واقع
ترس پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم در اين ماجرا مصداق خوف الهى است نه خوف
شخصى (دقت كنيد).
***
8- توّكل مطلق بر خداوند
انبياء
معمولًا از ميان اقوامى قيام مىكردند كه علاوه به انحرافات فكرى و عقيدتى، آلوده
انواع مفاسد اخلاقى بودند؛ لذا هنگامى كه آنها بر ضدّ اين عقائد خرافى و آن مفاسد
اخلاقى قيام مىكردند، شورش بر ضد آنها پيدا مىشد و گاهى در ميان يك ملّت تنهاى
تنها بودند؛ در چنين شرايطى آنچه به آنها توان و نيرو براى پيشبرد اهدافشان مىداد
مسأله توكل بر خداوند بود كه نمونه آن را در داستان هود در هشتمين آيه مورد بحث
مىخوانيم:
قوم مشرك و
متعصب و لجوج به او گفتند: «تو دليل روشنى براى ما نياوردى، و ما خدايان خود را به
خاطر سخنان تو رها نخواهيم كرد، و اصلًا به تو ايمان نمىآوريم، ما معتقديم خدايان
ما بر تو خشم و غضب كردهاند، و عقلت را ربودهاند!»
ولى هود با
شجاعت تمام ايستاد و گفت: «من خدا را به گواهى مىطلبم؛ شما هم گواه باشيد كه من
از تمام بتهاى شما بيزارم؛ همگى دست به دست هم دهيد، و هركارى مىتوانيد بكنيد و
مرا مهلت ندهيد؛ زيرا من تنها بر خداوند توكّل كردم كه پروردگار من و شما است»
انّى تَوَكَّلْتُ عَلَى اللَّهِ رَبِّى وَ رَبِّكُمْ[1]
انسان هنگامى
كه با مخالفت يك نفر آدم جاهل و نادان و متعصب روبهرو مىشود غالباً به وحشت
مىافتد تا چه رسد به اينكه بخواهد بر ضد يك قوم عظيم منحرف كه