داده كه
اشارهاى است بر زمينه ساز بودن آن نسبت به مقام نبوّت؛ زيرا بخش مهمّى از دعوت
انبياء بر اساس وعدههايى است كه نسبت به آينده داده مىشود، و اگر پيامبر صلى
الله عليه و آله و سلم در وعدههاى خود صادق نباشد اساس دعوت او متزلزل مىگردد،
لذا مىفرمايد: «در كتاب آسمانى خود از اسماعيل ياد كن كه در وعدههايش صادق و
رسول و پيامبر (بزرگى) بود» وَ اذْكُرْ فِى الْكِتَابِ
اسْمَاعِيلَ انَّهُ كَانَ صَادِقَ الْوَعْدِ وَ كَانَ رَسُولًا نَبِياً[1]
بديهى است تا
كسى صادق نباشد (صادق در همه چيز حتّى در وعدهها) ممكن نيست به مقام والاى رسالت
برسد؛ چرا كه اوّلين شرط اين مقام آن است كه مردم به سخنان و وعدههاى او مؤمن
باشند و صدق او را در تمام زمينهها تجربه كرده باشند.
لذا حتى
افراد معدودى كه مقام «عصمت» را در تمام زمينهها به عنوان شرط اساسى نبوّت
پذيرفتهاند، صدق و راستى را از شرايط مىدانند.
در مورد
«صادق الوعد» بودن اسماعيل عليه السلام در بسيارى از كتب تفسير و روايت نقل شده،
كه خداوند او را به اين جهت «صادق الوعد» شمرده كه او به قدرى در وفاى به وعدهاش
پافشارى داشت كه با كسى در محلّى وعدهاى گذاشته بود، طرف مقابل فراموش كرد و
نيامد، اسماعيل تا يك سال در انتظارش بود هنگامى كه آمد، اسماعيل به او گفت: «من
همواره در انتظار تو بودم»! [2]
(بعيد نيست كه منظور از انتظار يكسال سركشى
مداوم به آن محل در اين مدت و مراقبت جهت بازگشت شخص مورد نظر بوده، نه اينكه
يكسال كار و زندگى خود را تعطيل كند و دائماً در آنجا بماند.)
در اينكه
آيا اين اسماعيل همان اسماعيل معروف، فرزند ابراهيم است يا اسماعيل بن حزقيل از
انبياء بنىاسرائيل، محل گفتگو است. بسيارى احتمال اوّل را برگزيدهاند، ولى در
بعضى از روايات كه در منابع اهل بيت عليهم السلام تصريح به احتمال دوّم شده است، و
اين به خاطر آن است كه طبق بعضى از روايات آمده كه، اسماعيل در حيات پدرش ابراهيم
از دنيا رفت؛ بنابراين تعبير به رسالت در مورد او