قرآن مجيد در سورههاى متعدّد، به شرح تاريخ انبيا پرداخته، و به همين دليل
تعداد زيادى از سورههاى قرآن به نام پيامبران بزرگ يا امتهاى آنها ناميده شده
است، و حتى گاه تاريخ يك پيامبر بزرگ همچون موسى بن عمران عليه السلام در چندين
سوره از زواياى مختلف، مورد توجه قرار گرفته است.
بديهى است ذكر اين تواريخ، آن هم به اين گستردگى، هرگز به خاطر سرگرمى نبوده،
بلكه به خاطر آن است كه بسيارى از ويژگىهاى مذاهب آسمانى و تفكرات و اخلاق دينى و
معارف الهى، در لابهلاى اين تواريخ به طور زنده بيان مىشود، و نمونههاى عينى
آن، منعكس مىگردد.
از اينجا مىتوان گفت كه براى شناخت مسأله نبوّت، و حقايق مربوط به انبيا و
رسولان الهى، بايد تاريخ آنها را با دقت، مورد بررسى قرار داد، يا به تعبير ديگر
بررسى تاريخ پيامبران، بخشى از تاريخ اديان و مسائل مربوط به نبوّت است.
مسلّماً اين بررسى مىتواند آنچه را در بخشهاى مختلف اين كتاب آمد تكميل كند،
و حتّى مسائل پيچيده علمى را به صورت عينى مجسّم سازد.
امّا از آنجا كه بحثهاى مربوط به تاريخ انبيا در قرآن مجيد گسترده است و
مجلدات جداگانه متعددى را مىطلبد، از ورود در آن فعلًا خوددارى مىشود، و به
خواست خدا، به موقع، تاريخ انبيا در قرآن مجيد
به صورت موضوعى، مطرح خواهد شد كه بحثى بسيار شيرين، آموزنده و
جالب است.