و از اينجا پاسخ سؤالى كه در مورد اين آيه عنوان مىشود، روشن مىگردد، و آن
اينكه: اگر پيامبران براى حل اختلافات عقيدتى و فكرى و اجتماعى آمدند پس چرا بعد
از آمدن آنها اختلافات همچنان ادامه يافت؟
آيه فوق مىگويد: اين دو اختلاف با هم تفاوت داشت، اختلاف پيشين، از جهل و
نادانى و بىخبرى سرچشمه مىگرفت و با بعثت انبيا برطرف شد، ولى اختلافات بعدى
انگيزههايى همچون بغى و ستم و لجاجت و خودخواهى داشت كه سبب شد كه جمعى آگاهانه
راه اختلاف را حتّى بعد از روشن شدن حق ادامه دهند، و در واقع اختلاف اوّل از قصور
مردم سرچشمه گرفت و اختلاف دوّم ناشى از تقصير بود!
به هر حال از آيه فوق استفاده مىشود كه مبارزه با اختلاف و دعوت به وحدت در جهات
مختلف جزء اصول كلّى دعوت انبيا بوده است.
***
14- دعوت به اصلاح و نهى از فساد در زمين يكى ديگر از برنامههاى اصلى دعوت انبياست، و به
تعبير ديگر اديان الهى علاوه بر مسائل فردى ناظر به وضع اجتماع بوده و همگان را به
مشاركت در اصلاح اجتماع و مبارزه با فساد دعوت مىنمود.
لذا در چهاردهمين آيه مورد بحث به عنوان يك اعتراض عمومى به اقوام پيشين كه گرفتار عذاب الهى
شدند، مىفرمايد: «چرا در ميان اقوامى كه قبل از شما بودند عالمان صاحبان قدرتى
نبودند كه از فساد در زمين جلوگيرى كنند؟ (به همين دليل جامعه آنها به فساد كشيده
شد و همگى را مجازات كرديم) مگر اندكى از آنها كه نجاتشان داديم» فَلَوْ لَاكانَ مِنَ الْقُرُونِ مِنْ قَبْلِكُمْ اولُوا
بَقِيِّةٍ يَنْهَوْنَ عَنِ الْفَسَادِ فِى الْارْضِ الَّا قَلِيلًا مِمَّنْ
انْجَيْنَا مِنْهُمْ
«اولوا بقية» به معناى «صاحبان باقيمانده» است، و از آنجا كه معمولًا انسان اشيا نفيس را
ذخيره مىكند و نزد خود باقى مىگذارد، اين تعبير به معناى كسانى است كه