4- از روايات ديگرى استفاده مىشود كه پيامبر صلى الله عليه و آله با يك توفيق
الهى جبرئيل را به خوبى تشخيص مىداد، چنانكه در حديثى از امام صادق عليه السلام
آمده است كه فرمود:
مَا عَلِمَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه و آله انَّ جَبْرَئيلَ مِنْ قِبَلِ
اللَّهِ الَّا بِالْتَّوفِيقِ: «پيامبر صلى
الله عليه و آله نمىدانست جبرئيل از طرف خداست مگر از طريق توفيق الهى». [2]
***
5- در حديث ديگرى از ابن عباس تفسيرى
براى مسأله مدهوش شدن پيامبر صلى الله عليه و آله به هنگام نزول وحى ديده مىشود
كه قابل توجه است: او مىگويد كَانَ
النَّبِىُّ اذَا نَزَلَ عَلَيْهِ الْوَحْىُ وَجَدَ مِنْهُ الَماً شَديداً وَ
يَتَصَدَّعُ رأْسَهُ وَ يَجِدُ ثِقْلًا، وَ ذَلِكَ قَوْلُهُ انَّا سَنُلْقِى
عَلَيْكَ قَوْلًا ثقِيلًا، وَ سَمِعْتُ انَّهُ نَزَلَ جَبْرَئِيلُ عَلى رَسُولِ
اللَّه صلى الله عليه و آله سِتِّينَ الْفَ مَرَّةٍ: «هنگامى كه وحى بر پيامبر صلى الله عليه و آله نازل مىشد احساس درد شديدى
مىكرد و سر مباركش شديداً درد مىگرفت، و در خود سنگينى فوقالعاده مىيافت، و
اين همان است كه قرآن مىگويد: ما به زودى بر تو گفتار سنگينى القا مىكنيم. سپس
مىافزايد:
من شنيدهام كه جبرئيل 60 هزار بار! بر رسول خدا صلى الله عليه و آله نازل
شد». [3]
***
2- وحى در گفتار فلاسفه قديم و جديد
بسيارى از فلاسفه پيشين و امروز، به اين حقيقت توجه نكردهاند كه مسأله وحى،
ارتباط ويژهاى است كه انبيا با ماوراى طبيعت دارند، و علم ما به آن فقط يك علم
اجمالى است نه تفصيلى، تنها شبحى از دور مىبينيم و يقين به وجود آن پيدا مىكنيم،
ولى دقيقاً ماهيت آن را نمىدانيم.