آرى موسى عليه السلام در اينجا سخن خدا را بىهيچ واسطهاى شنيد و طبق بعضى
از نقلها موسى مىگويد: اين سخن را از تمام اطراف، شنيدم و با تمام اعضايم (نه
تنها با گوش) استماع كردم، و اين گونه ارتباط به گفته طبرسى در مجمعالبيان برترين
منازل انبيا و بالاترين نوع ارتباط آنها با مبدأ عالم هستى است.
بدون شك خداوند جسم نيست، و زبان و امواج صدا و ساير عوارض جسمانى ندارد، ولى
مىتواند مشيّت خود را با امواج صوتى كه مىآفريند به گوش بنده خاصش برساند، و
براى اينكه او بداند اين سخن سخن خداست بايد، همراه با قرائنى باشد كه هرگونه
احتمال ديگرى را از آن نفى كند، و اين قرائن در داستان موسى عليه السلام و ساير
انبيا وجود داشته است.
اين قرائن ممكن است مشاهده آتش از درون درخت سبز بوده باشد، يا شنيدن صدا از
تمام جوانب در عين حال كه مبدأ آن را از درخت احساس مىكرده، با شنيدن آن با تمام
اعضاى پيكرش، و يا به گفته بعضى همصدا شدن تمام عالم كون با اين صدا، يا محتواى
خاصى كه از غير خدا ممكن نبود يا غير اين قرائن. از سورههاى طه 11، و نمل 8
استفاده مىشود كه در اين لحظه سخنان ديگرى نيز به موسى عليه السلام گفته شد، در
طه مىخوانيم: نُودِىَ يَا مُوسى انّى انَا رَبُّكَ
فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ انَّكَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوىً: «ندا داده شد كهاى موسى من پرودرگارم توام كفشهايت را بيرون آر كه تو در
سرزمين مقدّس طوى هستى».
و در آيه 8 سوره نمل مىخوانيم:
نُودِىَ انْ بُورِكَ فِى النّارِ وَ مَنْ حَوْلَهَا: «ندا داده شده كه مبارك باد آن كس كه در آتش است و كسى كه
در اطراف آن مىباشد»! به هر حال در مجموع آيات فوق، اشكال مختلف ارتباط با مبدأ
عالم هستى منعكس شده است.
بديهى است دلايل عقلى در اينجا نمىتواند راهگشاى جزئيات مسأله باشد، زيرا
اين دلائل تنها لزوم ارسال رسل و انزال كتب را كه مستلزم ارتباط انبيا با عالم غيب
است روشن مىسازد، بنابراين جزئيات آن را بايد از دلايل نقلى استفاده كرد.