1- در مورد بشارت حضرت مسيح عليه السلام نسبت به ظهور پيامبر اسلام صلى الله
عليه و آله، چنانكه در آيه 6 سوره صفّ مىخوانيم: وَ اذْ قَالَ عيسَى بْنُ مَرْيَمَ يَا بَنِى اسْرَائِيلَ انِّى رَسُولُ
اللَّهِ الَيْكُمْ مُصَدِّقاً لِمَا بَيْنَ يَدَىَّ مِنَ التَّورَاةِ وَ مُبَشِّراً
بِرَسُولٍ يَأْتى مِنْ بَعْدِى اسْمُهُ احْمَدُ فَلَمَّا جَائَهُمْ
بِالْبَيِّنَاتِ قَالُوا هَذَا سِحْرٌ مُبينٌ:
«بياد آوريد) هنگامى را كه عيسى بن
مريم گفت عليه السلام: اى بنى اسرائيل فرستاده خدا به سوى شما هستم در حالى كه
تصديق كننده كتابى مىباشم كه قبل از من فرستاده شده (يعنى تورات)، و بشارت دهنده
به رسولى هستم كه بعد از من مىآيد و نام او احمد است، (ولى) هنگامى كه او (احمد)
با معجزات و دلايل روشن به سراغ آنها آمد گفتند اين سحرى است آشكار»!
لازم به يادآورى است كه اين بشارت (يا بشارات) حتى در اناجيل تحريف يافته
كنونى ديده مىشود كه شرح آن را به آينده موكول مىكنيم، همچنين بحث پيرامون اين
موضوع كه چگونه نام «احمد» در كنار «محمد» صلى الله عليه و آله از اسماى شريف آن
حضرت است (با ذكر شواهد و قرائن).
2- در آيات متعددى از قرآن مجيد، سخن از بشارت تورات (يا تورات و انجيل) نسبت
به ظهور پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله به ميان آمد، و نشان مىدهد كه به قدرى
اوصاف و نشانههاى پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله در كتب آنها آشكارا بيان شده
بوده كه آن حضرت را با اين نشانهها همانند فرزندان خود مىشناختند.
حتى در تواريخ معروف آمده است كه مهاجرت يهود از مناطق شامات و فلسطين به
مدينه و استقرار در آنجا، به خاطر بشاراتى بود كه درباره ظهور اين پيامبر در كتب
خود ديده بودند (اين موضوع مشروحاً در تفسير نمونه ذيل آيه 89 سوره بقره آمده است) [1] هرچند گروه
كثيرى از آنان كه قبلًا از مبلغان پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله بودند بعد از