گاهى از خواصّ ناشناخته فيزيكى و شيميايى بعضى از اجسام، يا مسائلى مربوط به
چگونگى تابش نور از زواياى مختلف بهره مىگيرند، به طورى كه بينندگان امور خارق
عادتى را در برابر خود مىبينند كه از اسرار آن بىخبرند.
و بالاخره از طريق ارتباط با ارواح و كمك گرفتن از شياطين امور خارق العادهاى
را انجام مىدهند، و همه اينها در مفهوم جامع لغوى كلمه «سحر» درج است.
كارهاى مرتاضان را كه از طريق تمرينهاى شاقّ و تمركز نيروهاى روحى و جسمى
انجام مىگيرد نيز مىتوان نوعى «سحر» شمرد، هرچند گاهى آن را خارق عادتى در برابر
سحر قرار مىدهند.
به هر حال انجام اين امور، از سوى بعضى از انسانها غير قابل انكار است، مهم
آن است كه ويژگىهاى «معجزات» «سحر و خارق عادات مرتاضان» را در نظر بگيريم، تا
تفاوت آن با معجزات انبيا كامل روشن شود.
در اينجا به چند تفاوت روشن برخورد مىكنيم:
1- معجزات متكى به نيروى الهى است در حالى
كه سحر و خارق عادت ساحران و مرتاضان از نيروى بشرى سرچشمه مىگيرد، لذا معجزات
بسيار عظيم و نامحدود است در حالى كه سحر و خارق عادت مرتاضان محدود مىباشد.
به تعبير ديگر آنها فقط كارهايى را انجام مىدهند كه تمرين كردهاند، و براى
انجام آن آمادگى دارند، هرگز هر كارى به آنها پيشنهاد شود انجام نمىدهند، و
تاكنون ديده نشده مرتاضان يا ساحر بگويد من آمادهام هرچه بخواهد انجام دهم، چرا
كه هر كدام در رشته اى تمرين و آگاهى دارند.
درست است كه انبيا معجزاتى را شخصاً و قبل از مطالبه مردم ارائه مىكردند
(مانند قرآن پيامبر اسلام، و معجزه عصا و يد بيضاى موسى، و احياى مردگان توسط
مسيح) ولى هنگامى كه امتها به آنها پيشنهادهاى جديدى مىكردند مانند شقالقمر، يا
برطرف شدن انواع بلاها از فرعونيان، و يا نزول مائده آسمانى براى حواريون، و مانند
اينها هرگز از آن استنكاف نداشتند (البتّه به شرط اينكه براى كشف حقيقت