«اى ابوجهل! خداوند آنقدر به من عقل
و خرد بخشيده كه اگر بر جميع ابلهان و مجنونهاى دنيا تقسيم كنند همگى عاقل خواهند
شد، و آنقدر قوت داده كه اگر بر همه ناتوانهاى جهان تقسيم كنند همگى نيرومند
مىشوند، و آنقدر شجاعت عطا فرموده كه اگر بر تمام ترسوهاى عالم تقسيم نمايند
همگى شجاع خواهند شد، و آنقدر حلم و تدبير در امور بخشيده كه اگر بر تمام سفيهان
جهان تقسيم كنند همگى صاحب تدبير مىشوند»! [1]
هنگامى كه اميرمؤمنان على عليه السلام داراى چنين مرتبهاى از عقل و خرد باشد
مسلّماً پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم به طريق اولى از چنين موهبت عظيمى
برخوردار است.
زندگى پيامبران نيز نشان مىدهد كه آنها بهره فوقالعادهاى از عقل و خرد
داشتهاند و اين خود يكى از منابع مهم دانش و معرفت آنهاست.
6- علومى كه به وراثت از يكديگر مىبردند منبع ديگرى است، مدارك بيشمارى در
دست داريم كه نشان مىدهد پيامبران علوم و دانشهاى خود را به پيامبران ديگر يا به
اوصياى خود منتقل مىساختند و به ارث مىگذاشتند.
در تفسير آيه وَ وَرِثَ سُلَيْمَانُ داوُدَ: «سليمان وارث داوود شد» (نمل 16) جمعى از مفسران گفتهاند
كه «ارث» در اينجا به معناى ارث بردن علم و دانش آن پيامبر يا به معناى مطلق
توارث است كه شامل علم و دانش نيز مىشود.
و در داستان زكريا در تفسير آيه يَرِثُنى وَ
يَرِثُ مِنْ آلِ يَعْقُوبَ: «جانشينى به من
عنايت كن كه از من و از آل يعقوب ارث برد» (مريم 6) نيز جمعى از مفسران توارث علمى
را در مفهوم جامع آيه داخل دانستهاند. [2]
در احاديث فراوانى نيز مىخوانيم: علومى كه خداوند به آدم عطا كرد (علم اسما)
از ميان نرفت و به ارث به فرزندان برگزيده او رسيد!
[1]. بحارالانوار، جلد 19، صفحه 83
(باب هجرت)، حديث 34.
[2]. از جمله آلوسى در روحالمعانى و
سيّد قطب در فى ظلال القرآن.