اين تعبير نشان مىدهد كه اين روح كه يكى از منابع اصلى علم و دانش پيامبر صلى
الله عليه و آله و سلم و ائمه معصومين عليهم السلام بوده غير از جبرئيل است، و
حقيقتى است در درون وجود آنها كه از پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم به امام
عليه السلام و از هر امام به امام بعد منتقل شده است.
5- يكى ديگر از منابع علمى آنها عقل فوقالعادهاى بوده كه خداوند در انبيا و
اوصياى معصوم آنها قرار داده است، چه اينكه بسيارى از حقايق علمى از طريق عقل
قابل درك است، عقل و خرد معمولى انسانها شعاع خاصى را روشن مىسازد ولى عقول
انبيا و اوليا شعاع بسيار گستردهاى را، و اين امر سبب مىشده كه حقايقى را به دست
آوردند كه از ديگران پوشيده و پنهان بوده است.
لذا در داستان ليلة المبيت (شبى كه پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم در آن شب
مخفيانه از مكه به مدينه هجرت فرمود و على عليه السلام در بستر او خوابيد)
مىخوانيم: هنگام صبح وقتى سران قريش به خانه ريختند و على عليه السلام را در بستر
پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم يافتند، صدا زدند محمّد كجاست؟
فرمود: شما او را به من نسپرده بوديد، شما نخواستيد او در شهر شما باشد، او
خود بيرون رفت، در اين هنگام «سراقة بن مالك مخزومى» گفت: اكنون كه محمّد صلى الله
عليه و آله و سلم نيست على عليه السلام را از دست ندهيد، و جهان را از وجودش خالى
كنيد! «ابوجهل» گفت: دست از اين ساده لوح! برداريد كه محمّد او را فريفته، و فدايى
خود ساخته است!
اينجا بود كه على عليه السلام رو به ابوجهل كرده، فرمود: يَا ابَا جَهْلُ بَلِ اللَّهُ قَدْ اعْطانى مِنَ
الْعَقْلِ مَا لَوْ قُسِّمَ عَلى جَمِيعِ حُمَقَاء الدُّنْيَا وَ مَجَانِينِهَا
لَصَارُوا بِهِ عُقَلَاءَ، وَ مِنَ الْقُوَّةِ مَا لَوْ