جلب كنند و چراغى براى هدايت آنها گردند، ولى در عين حال راه انجام «ترك اولى»
يعنى كارى كه گناه نيست اما لايق شأن آنها نيز نمىباشد به روى آنها باز است.
افتخار آنها در اين است كه حتى ترك اولى نمىكنند، و اين يك امر اختيارى براى
آنهاست، و اگر به ندرت ترك اولى از بعضى از انبيا سرزده به همان نسبت مورد خطاب و
عتاب شديد الهى، و گاه گرفتار پارهاى از محروميتها شدهاند، چه فضيلتى از اين
برتر و بالاتر كه آنها به خاطر اطاعت فرمان حق حتى به سراغ ترك اولى نروند.
بنابراين افتخار انبيا در اين است كه به مقدار اين مواهب مسئوليت مىپذيرند، و
حتى به سراغ ترك اولى نمىروند، و اگر در موارد استثنايى ترك اولايى از آنها سرزده
به زودى جبران كردهاند.
2- آيا معصوم بودن با مسأله تقيّه سازگار است
گاه گفته مىشود چگونه ممكن است پيامبران و امامان معصوم باشند در حالى كه
«تقيّه» را براى آنها جايز مىشمريد و مىگوييد در مقام تقيّه دروغ گفتن و مانند
آن جايز است، مگر اينها گناهى نيست؟ پس اگر تقيّه را درباره آنان مجاز مىدانيد
نمىتوانيد آنها را معصوم از گناه بدانيد.
پاسخ
در اينجا توجه به دو نكته راهگشاست:
1- اشتباه بزرگى كه براى بعضى از ناآگاهان درباره «تقيّه» واقع شده است و
سرچشمه اشتباهات فراوان ديگرى گرديده، اين است كه خيال كردهاند «تقيه» به معناى
نشان دادن ضعف در برابر ديگران يا پردهپوشى بر حقايق است، و تنها پيروان مكتب
تشيع طرفدار آن هستند.
در حالى كه «تقيه» به معناى حقيقى آن يك قانون شناخته شده عقلايى و روشى است
كه همه خردمندان جهان از آن در جاى خود پيروى مىكنند، و در حقيقت نوعى