مىكنيم، مثلًا هرگز با بدن لخت و عور قدم در كوچه و خيابان نمىگذاريم،
همچنين كسى كه اطلاع كافى درباره آثار مخرب مواد مخدر دارد و به خوبى مىداند
آلوده شدن به آن سبب قطعى براى مرگ تدريجى است سپس هرگز به سراغ آن نمىرود،
مسلّماً اين ترك مواد مخدر براى او يك فضيلت است كه از علم و آگاهى او سرچشمه
مىگيرد، و با داشتن اين علم هرچند آن را ترك مىكند ولى اجبارى در كار نيست و
توانايى استعمال مواد مخدر را دارد.
به همين دليل ما سعى مىكنيم از طريق تعليم و تربيت سطح معرفت و آگاهى و تقوا
را در افراد بالا ببريم، تا آنها را حدّاقل در برابر گناهان بزرگ، و اعمال زشت و
زننده بيمه نماييم.
آيا اگر افرادى به خاطر اين تعليم و تربيت پارهاى از اين اعمال را ترك كنند
افتخار و فضيلت نيست؟!
به تعبير ديگر ترك گناه براى پيامبران محال عادى است، نه محال عقلى، و
مىدانيم محال عادى با اختيارى بودن سازگار است، فىالمثل محال عادى است كه شخص
عالم و مؤمنى شراب با خود به مسجد ببرد و در صف جماعت بنوشد، ولى مسلّماً اين يك
محال عقلى نيست بلكه محال عادى است.
كوتاه سخن اينكه: سطح بالاى معرفت و ايمان
انبيا كه خود يك افتخار و فضيلت است سبب افتخار و فضيلت ديگرى كه مقام عصمت است
مىگردد (دقت كنيد).
و اگر گفته شود آنها اين ايمان و معرفت را از كجا آوردهاند مىگوييم اين از
امدادات الهى است، ولى با اين قيد كه امدادهاى الهى بىحساب نيست، و لياقتهايى در
اينها وجود داشته است، همانگونه كه قرآن درباره ابراهيم خليل مىفرمايد: او تا از
عهده امتحانات مهم الهى بر نيامد به مقام پيشوايى خلق نرسيد وَ اذِابْتَلى ابْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتِ
فَاتَمَّهُنَّ قَالَ انِّى جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ اماماً (بقره 124).
يعنى ابراهيم پس از پيمودن اين مراحل با اراده و اختيار خود لايق آن موهبت