سپس افزود: «ممكن نيست" امام"،" حريص" بر دنيا باشد؛ چرا
كه جهان تحت نگين او است؛ و او پيشواى مسلمين است؛ پس نسبت به چه چيز حريص باشد؟
(حريص كسى است كه فاقد چيزى باشد).
و ممكن نيست حسود باشد چرا كه انسان نسبت به كسى كه بالاتر از او است حسد
مىورزد، در حالى كه كسى برتر از امام نيست؛ چگونه ممكن است او نسبت به كسانى كه
پايينتر از او هستند حسد بورزد؟!
و ممكن نيست كه او نسبت به چيزى از امور دنيا خشمگين شود، مگر اينكه غضبش
براى خدا باشد ... و ممكن نيست از شهوات پيروى كند، و دنيا را بر آخرت مقدّم دارد؛
چرا كه او به توفيق الهى آخرت در نظرش محبوب است؛ آن گونه كه دنيا در نظر ما محبوب
است، او آنگونه به آخرت نگاه مىكند كه ما به دنيا نگاه مىكنيم، آيا هرگز كسى را
ديدهاى كه صورت زيبائى را به خاطر صورت زشتى رها كند؟ و يا از غذاى خوب و گوارايى
به خاطر غذاى تلخى صرفنظر كند؟ و لباس نرمى را به خاطر لباس خشنى ناديده بگيرد؟ و
نعمت دائم باقى را فداى دنياى نعمت فانى كند؟» [1]
گرچه هشام بن حكم اين سخن را صريحاً از ائمه اهل بيت عليهم السلام نقل نكرده،
ولى از آنجا كه او شاگرد برجسته امام صادق عليه السلام بود، و خودش مىگفت: «آنچه
را دارم از امام صادق عليه السلام دارم»، به نظر مىرسد كه اين تحليل زيبا و منطقى
را كه مىتوان آن را به عنوان يك دليل عقلى در مسأله «عصمت انبياء و امامان» ذكر
كرد از پيشوايش امام صادق عليه السلام گرفته است.