طبق اين معنا مفهوم آيه بعد (آيه 53 سوره حج) نيز روشن مىشود كه مىگويد:
«خداوند القائات شيطانى را امتحانى
براى آنها كه در قلبشان بيمارى است و براى سنگدلان قرار مىدهد» لِيَجْعَلَ مَا يُلْقِى الشَّيْطَانُ فِتْنَةً لِلَّذِينَ
فِى قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَ الْقَاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ.
امروز نيز معمول است كه وقتى مصلحان جوامع انسانى در ميان گروهى از جامعه به
سخنان مفيد و سودمند مىپردازند گاهى منحرفان بيمار دل با جار و جنجال و شعارهاى
انحرافى و تعبيرهاى شيطانى تلاش مىكنند آثار آن گفتههاى سازنده را با سخنان
بيهوده خود از ميان ببرند، و اين در حقيقت امتحانى براىافراد جامعه است، و اينجا
است كه بيماردلان سنگدل از جاده حق منحرف مىشوند، در حالى كه مايه آگاهى هرچه
بيشتر مؤمنان به حقانيت انبياء مىگردد و در برابر دعوت آنها خضوع كنند وَ لِيَعْلَمَ الَّذِينَ اوتُوا الْعِلْمَ انَّهُ الْحَقُّ
مِنْ رَبِّكَ فَيُؤْمِنُوا بِهِ فَتُخْبِتَ لَهُ قُلُوبُهُمْ[1]
اما تفسير آيه اخير بنابر معناى اوّل خالى از اشكال نيست؛ زيرا القائات شيطانى
در نفوس انبياء هرچند با امدادهاى الهى فوراً نسخ و زائل مىشده ولى نمىتواند
مايه آزمايش منافقان و بيماردلان باشد؛ چرا كه اين وسوسهها ظهور و بروز خارجى
ندارد، بلكه القائاتى است زودگذر در نفوس انبياء.
مگر اينكه گفته شود منظور آن است كه وقتى انبياى الهى مىخواستند امنيهها
(آرزوها و طرحهاى) خود را در خارج پياده كنند شياطين مشغول كارشكنى و القاى
وسوسهها مىشدند، و اينجا بود كه ميدان آزمايش، گرم و داغ مىشد، و مطابق اين
بيان انسجام و ارتباط سه آيه (52 و 53 و 54 حج) محفوظ و برقرار مىماند.
عجب اينكه بعضى از مفسّران در آيه اوّل احتمالات و تفسيرهاى مختلفى را ذكر
كردهاند بىآنكه هماهنگى آن را با دو آيه بعد از آن حفظ كنند (دقت كنيد).