خويشتن باشد، يا انجام دهنده كارى كه موجب ملامت ديگران است، زيرا واژه «مليم»
به هر دو معنا تفسير شده) و همچنين اين تعبير كه «اگر يونس از تسبيحكنندگان نبود
تا قيامت در شكم ماهى مىماند» و تعبير به «ما دعاى او را به اجابت رسانديم و از
اندوه نجاتش بخشيديم» و تعبير «لَا تَكُنْ
كَصَاحِبِ الْحُوتِ» كه به پيغمبر اسلام صلى
الله عليه و آله و سلم دستور مىدهد «مانند يونس نباش» و همچنين تعبير «لَوْلَا انْ تَدارَكَهُ نِعْمَةٌ مِنْ رَبِّهِ لَنُبِذَ
بِالْعَراءِ وَ هُوَ مَذْمُومٌ» «اگر رحمت خدا
به ياريش نيامده بود (از شكم ماهى) بيرون افكنده مىشد در حالى كه نكوهيده بود»،
همه اين تعبيرات نشان مىدهد كه چيزى در اينجا واقع شده بود كه نمىبايست واقع
شود! اما قرائن نشان مىدهد كه اين كار خلاف، فقط يك ترك اولى بوده است، چرا كه در
همين آيات خداوند يونس را به عنوان يك پيغمبر مرسل، و مورد عنايت خاص الهى ذكر
كرده است، و در آيه 86 انعام از او به عنوان يكى از پيامبران بزرگى كه خدا او را
بر جهانيان برترى بخشيده ياد مىكند، همچنين در آيه 163 نساء او را در عداد
پيامبران عظيم الشأنى همچون ابراهيم و نوح و اسماعيل و عيسى ذكر كرده است.
در اينكه اين ترك اولى چه بوده؟ احتمالات مختلفى وجود دارد كه هريك و يا
مجموع آنها مىتواند دليل اين ترك اولى باشد، از جمله اينكه او در ترك قوم خود
عجله كرد، سزاوار بود بيش از آن مقاومت مىنمود، و يا در نفرين بر آنها شتاب
نمىكرد، و يا اينكه بهتر بود به هنگام خارج شدن از ميان قومش منتظر اذن پروردگار
مىماند، هرچند ظاهراً از هدايت آنها مأيوس شده بود.
روشن است كه هيچيك از اين امور گناه نيست، بلكه بهتر بود كه انجام نشود، بنابراين
سزاوار سرزنش و ملامت بود و تعبير به «ظلم» و يا «مبتلا شده به آن مجازات الهى» از
باب «حَسَنَاتُ الْابْرارِ سَيِّئَاتُ
الْمُقَرَّبِينَ» است كه شرح مبسوط آن به هنگام بحث در ترك
اولاى حضرت آدم عليه السلام بيان شد.
اين احتمال نيز وجود دارد كه او تصور كرد خداوند بر او تنگ نخواهد گرفت فَظَنَّ انْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْهِ همين تصور نيز ترك اولى بود، چرا كه آنها كه در سطح بالايى