در مورد اين پيامبر بزرگ نيز آيهاى در قرآن مجيد است كه نشان مىدهد او در
پيشگاه خدا اعتراف به ظلم كرد و تقاضاى آمرزش نمود و خداوند بعد از يك آزمون
طولانى دعاى او را مستجاب كرد، و او را رهايى بخشيد، مىفرمايد: وَأَدْخَلْنَاهُمْ فِي رَحْمَتِنَا إِنَّهُمْ مِنْ
الصَّالِحِينَ- وَذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغَاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ
عَلَيْهِ فَنَادَى فِي الظُّلُمَاتِ أَنْ لَاإِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَكَ
إِنِّي كُنتُ مِنْ الظَّالِمِينَ[1]: «و ذا النون (يونس) را (به
يادآور) در آن هنگام كه خشمگين (از ميان قوم خود) بيرون رفت، و گمان مىكرد كه ما
بر او تنگ نخواهيم گرفت (اما موقعى كه در كام نهنگ فرو رفت) در آن ظلمتهاى متراكم
فرياد زد! خداوندا! جز تو معبودى نيست، منزهى تو، من از ستمكاران بودم».
و به دنبال آن مىافزايد:
فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَ نَجَّيْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِى
الْمُؤمِنينَ[2]: «ما دعاى او را به اجابت رسانديم، و از آن اندوه نجاتش
بخشيديم، و اين گونه مؤمنان را نجات مىدهيم».
در اينجا اين سؤال عنوان مىشود كه آيه فوق كه حاكى از قرار گرفتن يونس در صف
ظالمان است چگونه با مقام عصمت او مىسازد، او به چه كسى ظلم كرده بوده و اين ظلم
چه بوده است؟
بعلاوه او بر چه كسى غضب كرد؟ و چرا گمان نمود كه خدا بر او تنگ نخواهد گرفت؟
آيا مجموع اين جهات سه گانه نمىتواند به منزله علامت استفهامى در مسأله عصمت او
باشد؟
همين معنا به شكل سربستهاى در آيه 48، 49 و 50 سوره قلم نيز آمده،