responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : پيام قرآن نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 7  صفحه : 126

حركت كرد و به دريا افتاد و راه خود را پيش گرفت و رفت، موسى عليه السلام در خواب بود، و دوستش (كه اين ماجرا را ديده بود) نخواست موسى را از خواب بيدار كند و ماجرا را بگويد، و بعد از بيداريش فراموش كرد جريان را به او بازگو كند، و لذا يك شبانه روز ديگر به راه خود ادامه دادند، سپس دوست موسى عليه السلام ماجرا به خاطر آورد و بازگو كرد، ناچار آنها به مكان اوّل كه ماهى در آب افتاده بود، بازگشتند. [1]

بعضى نيز گفته‌اند كه پيامبران در برابر نسيان و فراموشى معصومند، امّا نسيان‌هايى كه به نوعى با دعوت آنها ارتباط داشته باشد، ولى نسيان در يك كار عادى روزانه كه هيچ ارتباطى با مسأله وحى و نبّوت و تعليم و تربيت و تبليغ ندارد، بلكه عدم ارتباط آن را همه مى‌دانند، لطمه‌اى به مقام عصمت انبياء نمى‌زند و نسيانى كه در آيات بالا آمده است از همين قبيل است.

عالم بزرگوار مرحوم سيّد مرتضى (رضوان اللَّه تعالى عليه) مى‌گويد: در مورد سخن موسى به خضر لَا تُوْاخِذْنِى بِمَا نَسِيْتُ‌ «مرا مؤاخذه به چيزى كه فراموش كردم (و عهد و پيمانى كه با تو بسته بودم) نكن» سه وجه گفته‌اند:

نخست اين‌كه‌؛ نسيان به همان معناى معروفش يعنى فراموش‌كارى است و تعجب ندارد كه موسى در اين مدت كوتاه چنين پيمانى فراموش كند به خاطر اشتغال فكرى به مسائل مهم‌تر و غير آن.

ديگر اين‌كه‌؛ منظورش اين بود كه مرا مؤاخذه به آنچه ترك كردم مكن (يعنى موسى آگاهانه اين پيمان را ترك كرده بود، و مى‌دانيم پيمانش مشروط بود، يعنى اگر مى‌خواهى با من باشى بايد سؤالى نكنى تا خودم توضيح دهم).

«سوّم»؛ اين‌كه منظور موسى اين بود كه مرا به كارى كه شبيه فراموش‌كارى بود مؤاخذه نكن. سپس مى‌افزايد: هرگاه اين جمله را به غير نسيان حقيقى تفسير كنيم سؤالى نيست، و اگر آن را بر نسيان حقيقى حمل كنيم توجيه آن اين است كه نسيان‌


[1]. «تفسير مراغى»، جلد 15، صفحه 174.

نام کتاب : پيام قرآن نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 7  صفحه : 126
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست