امروز اين معناى مسلّم شده كه ناراحتىهاى روحى گاه آنچنان شديد است كه موجب
بيمارىهاى جسمانى مىشود قرآن مجيد نيز در آيه 6 سوره كهف خطاب به پيغمبر اكرم
مىفرمايد: فَلَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَفْسَكَ عَلَى
آثَارِهِمْ انْ لَمْ يُؤْمِنُوا بِهَذَا اْلحَدِيثِ اسَفاً: «گويى مىخواهى خود را از غم و اندوه و تأسف به خاطر اعمال آنها هلاك كنى
چرا كه آنها به اين گفتار ايمان نمىآورند».
جمعى از مفسّران نيز گفتهاند كه ابراهيم عليه السلام يكنوع بيمارى (همانند
تب نوبهاى) داشت كه در فواصل مختلف زمانى به او دست مىداد، و منظور از جمله إِنِّي سَقِيمٌ اين است
كه وقتى بيمارى من نزديك شده، و من از همراهى شما معذورم.
جمله پيش از را كه مىگويد: فَنَظَرَ
نَظْرَةً فِى النُّجُومِ[1] (نگاهى به ستارگان كرد) سپس- گفت من بيمارم را شاهد اين
مدعا مىدانند-، چون منظورش از نگاه به ستارگان آگاهى از زمان بروز آن بيمارى بود،
و از آنها براى محاسبه وقت استفاده مىكرد.
در مورد سوّمين آيه، پاسخ همان است كه در آيات مربوط به حضرت آدم عليه السلام
مشروحاً آمد و آن اينكه منظور ابراهيم از
«خطيئه» همان «گناه نسبى» و «ترك اولى» و «حَسَنَاتُ الْابْرارِ سَيِّئاتُ الْمُقَرَّبينَ» است كه شرح كامل آن قبلًا آمد. [2]
در اينكه اين «ترك اولى» در مورد حضرت ابراهيم چه بوده؟ بعضى گفتهاند:
منظور تمام حالاتى است كه انسان را به نحوى از خدا غافل مىسازد، مانند
پرداختن به كارهاى زندگى همچون خوردن و آشاميدن و مانند اينها كه اولياء اللَّه
همين اندازه غافل شدن از خدا را براى خود گناه مىدانستند. [3]
[2]. «خطيئه» گرچه از ماده خطا گرفته
شده، و در اصل به معناى لغزشهايى است كه از انسان سر مىزند، ولى تدريجاً توسعه
پيدا كرده و به هر گناهى اعم از عمدى و غير عمد اطلاق شده، و استعمال آن در گناه
غير عمدى فراوان است، ولى «اثم» معمولًا به گناهان عمدى گفته مىشود، و در اصل به
معناى چيزى است كه انسان را باز مىدارد، و از آنجا كه گناه انسان را از رسيدن به
مقامات عالى و خيرات و بركات باز مىدارد به آن «اثم» گفته شده است.