تعبير به «جنة الخلد» تنها در يك آيه از قرآن مجيد آمده و اشاره به جاودانگى بهشت است.
«راغب» در «مفردات» مىگويد: «خُلُود» به معناى دور
ماندن چيزى از فساد و باقيماندن بر حال خويش است، و «مقاييس اللغة» اصل آن را به
معنا ثبات و ملازمت مىداند، و «مصباح اللغه» آن را به معنا اقامت تفسير كرده است،
تعبير «جنة الخلد» هرچند به صورت اضافه ذكر شده معنا وصفى دارد، و ظاهراً توصيفى
است براى بهشت به طور كلى، زيرا تمام نعمتهايش جاودانى، و بقاى بهشتيان نيز در آن
هميشگى است، بنابراين اختصاص به بخش معينى از بهشت ندارد، زيرا اين وصف براى تمام
باغهاى بهشتى است.
بعضى از ارباب لغت مانند «ابن منظور» در «لسان العرب» «خُلْد» را يكى از اسماء
بهشت مىدانند، ولى بعيد نيست كه نظر آنها نيز بيان يك توصيف هميشگى باشد كه
تدريجاً به صورت نامى از نامهاى بهشت درآمده است.
***
در دومين آيه با تعبير ديگرى روبهرو
مىشويم، بعد از اشاره به ضايع نشدن پاداش مؤمنان صالح مىفرمايد: «براى آنها
«جنات عدن» است كه از زير درختانش نهرها جارى است» اولئِكَ لَهُمْ جَنّاتُ عَدْنٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهِمُ
الانْهارُ.
تعبير «جنات عدن» در يازده آيه از قرآن مجيد آمده است [1] اين تكرار و تأكيد دليل بر اهميت آن در توصيفات مربوط به
بهشت مىباشد.
«جنات» جمع «جنت» اشاره به باغهاى متعدد بهشتى است و «عدن» (بر وزن عدل) به گفته «مقاييس» در اصل به معنا
اقامت است، و يا به تعبير راغب در مفردات به معنا استقرار و ثبات مىباشد، و لذا
به محل و قرارگاه فلزّات و مواد گرانقيمت «معدن» گويند، و در اينجا اشاره به
جاودانگى بهشت است، نه همچون باغهاى دنيا كه درختانش خزان دارد، و بعد از چند سال
مىخشكد، و چشمههايش كم آب مىشود، و گاه به كلى خشك مىگردد، گاهى آفت ميوهها
را از بين مىبرد، و ساقهها را از درون تهى