تكيه بر اين وصف خداوند به خاطر آن است كه اگر عفو او نباشد كسى از آثار گناه
رهايى نمىيابد، اميرمؤمنان على عليه السلام مىفرمايد:
«اللّهُمَّ احْمِلْنى عَلى عَفْوِكَ
وَ لا تَحْمِلْنى عَلى عَدْلِكَ»: «خداوندا! با
عفو و بخشش خود با من رفتار كن نه با عدل و داد خود» [2]
و در فرمان مالك اشتر مىفرمايد:
«وَ لا غَنِىً بكَ عَنْ عَفْوِهِ وَ
رَحْمَتِهِ»: «تو هرگز بىنياز از عفو و رحمت خدا نيستى» [3]
عفو بر پروردگار به قدرى گسترده است كه هيچ حد و مرزى براى آن متصوّر نيست، و
قرآن مجيد تنها چيزى را كه از آن استثناء كرده همان شرك است و لذا در حديثى آمده
است كه امام حسن عسكرى عليه السلام فرمود: «انَّ
اللَّهَ لَيَعْفُو يَومَ القيامَةِ عَفْواً يُحيطُ عَلَى العِبادِ حَتّى يَقُولَ
اهْلُ الشِّركِ وَ اللَّهِ رَبّنا ما كُنّا مُشْرِكِينَ»: «خداوند در روز قيامت آنچنان عفو مىكند كه بندگان را احاطه مىنمايد، تا
آنجا كه مشركان طمع مىكنند و مىگويند به پروردگارمان سوگند كه ما مشرك
نبودهايم» [4]
و از سوى ديگر به بندگان درس عفو و بخشش را مىآموزد، و به آنها توصيه مىكند
كه تا مىتوانند از گناهان يكديگر بگذرند، به اين اميد كه خدا از گناهان
[1]. «عَفُوّ» بر وزن فَعُول است كه
دو واو آن درهم ادغام شده.