و از اينجا جواب سؤالى كه هنگام طرح اين آيه در اذهان بسيارى مطرح مىشود و آن
اينكه: چگونه ممكن است اسلام به مردان اجازه دهد كه در مورد زنان متوسّل به تنبيه
بدنى شوند و آنان را بزنند، در حالى كه اين امر با كرامت انسان مخصوصاً انسانى كه
شريك زندگى اواست هماهنگ نيست؟ روشن مى شود زيرا:
اوّلًا منظور از ضرب و تنبيه بدنى در اينجا اين نيست
كه شلّاق بر دارد و گوشت و پوست او را با هم مخلوط كند؛ ويا سيلى بر صورتش بنوازد
و سياه و كبود كند؛ چرا كه هيچ يك از اينها در شرع اسلام جايز نيست و حتّى ديه
دارد.
منظور تنبيه ملايمى است كه نه سبب جراحت گردد و نه سرخ و سياه و كبود كند؛ تا
آنجا كه جمعى از مفسّران در توضيح آيه گفتهاند: «چيزى مانند زدن روى دست ها با
چوب مسواك!» و يا تنبيهى شبيه آن كه او را كمى ناراحت سازد؛ ولى شديد نباشد و
مجروح نكند.
ثانياً نبايد فراموش كرد كه زنان بر چهار گونهاند:
گروهى زنان مؤمن و صالح اند كه بر اثر شايستگى ذاتى و تربيت هاى اكتسابى به
مسئوليت هاى خود در محيط خانواده كاملًا آشنا هستند؛ آنها بايد كاملًا مورد احترام
همسرانشان باشند، و دستور وَ
عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ: «با آنها به طور شايسته رفتار كنيد» [1] در مورد آنهااست.
گروه ديگر آنهايى هستند كه از وظايف خود در خانواده سر باز مىزنند و مايه
آزار همسر خود مىشوند ولى تخلف هاى آنها عميق نيست و با پند و اندرز متوجّه
اشتباه خود شده، به خاطر خوف از خدا و داشتن تقوى به راه حق باز مىگردند، اينها
مشمول جمله «فَعِظُوهُنَّ» در آيه فوق مىباشند.
گروهى سومّى كه نشوزشان عميقتر است با بى اعتنايى و به اصطلاح قهر كردن
متوجّه اشتباه خود مىشوند و به خاطر لطافت روحى كه دارند اين واكنش خفيف در
روحشان اثر