11- بنگر چگونه آيات را براى آنها با تعبيرات گوناگون بيان مىكنيم شايد
بفهمند.
12- «و به آنها كه در راه خدا كشته مىشوند مرده مگوييد بلكه آنها زندگانند
ولى شما نمىفهميد.
13- پرهيزكاران هنگامى كه گرفتار وسوسههاى شيطان مىشوند به ياد (خدا)
مىافتند و بينا مىگردند.
14- و هيچكس نمىداند فردا چه مىكند؟ و هيچكس نمىداند در چه سرزمينى
مىميرد؟ (فقط خداوند عالم و آگاه است).
مفردات
* «عقل» به گفته «لسان العرب» و «مفردات راغب» در اصل
از «عقال» به معناى طنابى است كه بر پاى شتر مىبندند تا حركت نكند، و از آنجا كه
نيروى خرد، انسان را از كارهاى ناهنجار باز مىدارد اين واژه بر آن اطلاق شده است،
بعضى ديگر از كتب لغت مانند «صحاح» «عقل» را به معناى «حَجْر» و «مَنع» تفسير
كردهاند، و بعضى مانند «قاموس» به معناى «علم به صفات اشيا از حسن و قبح و كمال و
نقصان» و در «مجمع البحرين» در تفسير عاقل مىگويد: «او كسى است كه مىتواند نفس
خويش را كنترل كند، و از هوى و هوس باز دارد».
به نظر مىرسد كه ريشه اصلى همان منع و باز داشتن است، و لذا هنگامى كه زبان
كسى بند مىآيد عرب مىگويد: «اعتقل
لسانه» و به «ديه» نيز «عقل» مىگويند چرا كه جلوى
خونريزى بيشتر را مىگيرد، و «عقيله» به زنى گفته مىشود كه داراى عِفت و حجاب و پاكدامنى است.
به گفته «خليل بن احمد» در كتاب «العين» «عقل» به قلعه و دژ نيز گفته مىشود.
و همانگونه كه ملاحظه مىكنيم مفهوم منع و بازدارى در همه اين معانى نهفته