responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : پيام قرآن نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 1  صفحه : 142

است پس ريشه اصلى همان منع است.

* «لب» و «لبا» به گفته بسيارى از ارباب لغت به معناى خالص و برگزيده هر چيزى است، و لذا به مرحله عالى خرد و عقل نيز «لب» اطلاق مى‌شود، و به همين دليل هر لبى عقل است، اما هر عقلى، لب نخواهد بود، چرا كه لب عقل در مراحل عالى و خلوص آن است، لذا در قرآن مجيد مسائلى به «اولواالالباب» نسبت داده شده كه جز با عقل در مراحل عالى قابل درك نيست، و به مغز بسيارى از ميوه‌ها نيز لب گفته مى‌شود چرا كه خالص از پوست است. [1]

* «فؤاد» چنان‌كه قبلًا نيز اشاره كرده‌ايم از ماده «فأد» (بر وزن وَعْد) در اصل به معناى گذاردن نان بر خاكستر يا ريگ داغ است تا اين‌كه خوب پخته شود، و همچنين به پختن و بريان كردن گوشت گفته مى‌شود. [2]

بنابراين هنگامى كه عقل به مراحل پختگى برسد به آن «فؤاد» مى‌گويند، و جمع آن «افئده» است.

راغب در مفردات مى‌افزايد: «فؤاد» به معناى قلب است با اين اضافه كه مفهوم درخشندگى و برافروختگى نيز در آن وجود دارد.

* «قلب» چنان‌كه در «قاموس» و «مفردات» و «العين» و «لسان العرب» آمده است در اصل به معناى دگرگون ساختن چيزى است، و معمولًا به دو معنا استعمال مى‌شود: گاه به آن عضوى كه وسيله رسانيدن خون به تمام بدن است، و گاه به روح و عقل و علم و فهم و شعور اطلاق مى‌گردد، و اين به خاطر آن است كه هم قلب جسمانى و هم قلب روحانى دائماً در دگرگونى و حركت و تغيير است، چنان‌كه بعضى از ارباب لغت گفته‌اند:

ماسمى القلب الامن تقلبه‌

والرأى يصرف بالانسان اطوارا!

«قلب» را به اين خاطر قلب ناميده‌اند كه دائماً دگرگون مى‌شود و عقيده و رأى انسان را به اشكال مختلف در مى‌آورد».


[1]. لسان العرب، مفردات و مجمع البحرين.

[2]. لسان العرب و تاج العروس و مفردات راغب.

نام کتاب : پيام قرآن نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 1  صفحه : 142
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست