نام کتاب : انوار هدايت، مجموعه مباحث اخلاقى نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 612
استكه مذهبى بهنام تصوّف اختراعكرد وآنرا قرارگاه عقيده ناپاكخودساخت». [1] از جمله
ادلّهاى كه پيدايى اين مسلك را در قرن دوم هجرى تأييد مىكند روايتى است كه در
همان كتاب از امام صادق عليه السلام نقل شده: «يكى از ياران آن حضرت خدمتش عرض كرد
در اين ايّام گروهى پيدا شدهاند به نام صوفيّه، درباره آنها چه مىفرماييد؟
فرمود: ايشان دشمنان ما هستند كسانى كه به آنها تمايل پيدا كنند از ايشان خواهند
بود و با آنها محشور مىشوند. به همين زودىها گروهى از اظهار محبّتكنندگان به ما
تمايل و شباهت به آنها پيدا مىكنند و خود را به القاب آنها ملّقب مىسازند و
سخنان آنها را تأويل مىكنند. كسانى كه مايل به آنها شوند از ما نيستند و ما از
ايشان بيزاريم و كسانى كه سخنان ايشان را رد و انكار كنند مانند كسانىاند كه در
خدمت پيامبر خدا صلى الله عليه و آله با كفّار نبرد كنند».
مؤيّد ديگر اينكه احاديثى كه در مذمّت صوفيّه و انتقاد از روش آنان وارد شده،
نوعاً از حضرت امام صادق عليه السلام به بعد است.
در برخى اخبار تصريح شده كه اگر دوستداران ائمّه عليهم السلام به آنها تمايل
پيدا كنند ايشان از آنها بيزار خواهند بود و حتّى در يكى از آنها آمده كه پس از
آنكه امام هادى عليه السلام مذمّت فراوانى از صوفيّه كرد، يكى از ياران آن حضرت
گفت: اگرچه آن صوفى معترف به حقّ شما باشد؟ حضرت مانند خشمناك به او نگاه كرد و
فرمود: اين سخن را بگذار! كسى كه به حقوق ما معترف باشد راهى را كه سبب آزردن ماست
نمىپيمايد. تا آنجا كه فرمود:
؛ صوفيان همگى از مخالفان ما هستند و راه آنها از راه ما جداست». [2] مورّخان تصريح
كردهاند كه پيش از زمان مذكور اسم و رسمى از تصوّف و صوفى در ميان مسلمانان نبود
و اگر احياناً لفظ «صوفى» در كلمات برخى پيشينيان ديده شود دليل بر وجود اين مسلك
در صدر اسلام نيست، زيرا عرب