نام کتاب : انوار هدايت، مجموعه مباحث اخلاقى نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 580
اينها همه در صورتى است كه اين صفات واقعاً در شخص باشد، امّا اگر صفتى اصلًا
وجود نداشته باشد داخل در عنوان تهمت است كه گناه آن بهمراتب شديدتر و سنگينتر
است.
در حديثى امام صادق عليه السلام فرمود:
«الغِيبَةُ أن تَقُولَ في أخيكَ ما سَتَرَهُ اللّهُ عَلَيهِ وَأمّا الأمرُ
الظّاهِرُ فيهِ مِثلَ الحِدَّةِ وَالعَجَلَةِ فَلا وَالبُهتانُ ان تَقُولَ ما لَيسَ
فيهِ
؛ غيبت آن است كه درباره برادر مسلمانت چيزى بگويى كه خداوند پنهان داشته و
امّا چيزى را كه ظاهر است مانند تندخويى و عجله، داخل در غيبت نيست. امّا بهتان
اين است كه چيزى را بگويى كه در او وجود ندارد». [1] از اينجا روشن مىشود عذرهاى عوامانهاى كه
بعضى براى غيبت مىآورند پذيرفته نيست. مثلًا گاهى غيبتكننده مىگويد اين عيب
نيست، بلكه صفت اوست، در حالى كه اگر صفتش نباشد تهمت است نه غيبت.
يا اينكه مىگويد: اين سخنى است كه در حضور او هم مىگويم، در حالى كه گفتن آن
پيش روى شخص نهتنها از گناه غيبت نمىكاهد، بلكه به سبب آزار مؤمن گناه سنگينترى
را به بار مىآورَد.
غيبت از بزرگترين گناهان است
مىدانيم كه سرمايه بزرگ انسان در زندگى حيثيت و آبرو و شخصيّت اوست و هر چيز
آن را به خطر بيندازد مانند آن است كه جان او را به خطر انداخته، بلكه گاه ترور
شخصيّت از ترور شخص مهمتر است.
يكى از فلسفههاى تحريم غيبت اين است كه اين سرمايه بزرگ (آبرو) بر باد نرود و
حرمت اشخاص در هم نشكند و حيثيّت آنها لكّهدار نشود و اين مطلبى است كه اسلام آن
را بسيار بااهمّيّت تلقّى مىكند.