؛ (روز قيامت) متكبّران به صورت مورچه درمىآيند و مردم آنها را پايمال مىكنند
تا آنكه خداوند از حساب فارغ شود». [3]
ريشههاى تكبّر و راه درمان آنها
سه عامل مهم بهعنوان سرچشمه تكبّر ذكر شده است:
الف) عدم معرفت به خدا و بندگان او و خويشتن.
انسان متكبّر بزرگى عالم هستى و كوچكى خودش را نمىداند و اگر بخواهيم اين
علّت را از بين ببريم بايد معرفت پيدا كنيم. « «وَ لَوْ أَنَّمَا فِىالْأَرْضِ مِنْ شَجَرَةٍ أَقْلَامٌ
وَالْبَحْرُ يَمُدُّهُ مِنْ بَعْدِهِ سَبْعَةُ أَبْحُرٍ مَّا نَفِدَتْ كَلِمَاتُ
اللَّهِ»؛ و اگر همه درختان روى زمين قلم شود و دريا
براى آن مركّب گردد و هفت دريا به آن افزوده شود (اينها همه تمام مىشود ولى)
كلمات خدا پايان نمىگيرد». [4] تمام علومى كه انسان دارد در برخى كتابخانههاست. اگر
بخواهند همه اين علوم انسانى را كه محصول هزاران سال است بنويسند شايد به بيشتر از
استخر كوچكى از مركّب نياز نباشد. حال اگر انسانى به خداوند و عالم هستى معرفت
داشته باشد آيا ممكن است كه در او تكبّر پيدا شود؟ هر وقت از او سؤال كنند
مىگويد: آن ذرّهها كه به حساب نمىآيند ماييم.