؛ براى انسان سزاوار نيست كه در خانه غذاى اختصاصى داشته باشد و از چيزى بخورد
كه خانواده او نمىخورند». [2] 2.
«إنصافُ النّاسِ مِن نَفسِهِ»
پيشتر اشاره كرديم كه جامعه اسلامى جامعهاى است كه حق در آن دادنى است نه
گرفتنى. يعنى بدهكار دنبال طلبكار مىگردد.
هر وقت صاحب حق را پيدا كرد و حقّش را ادا كرد، خدا را شكر مىكند كه از زير
بار سنگين حقّالناس راحت شد.
3.
«وَذِكرُ اللّهِ عَلى كُلّ حالٍ»
از جمله چيزهايى كه از عهده همگان برنمىآيد به ياد خدا بودن در همه احوال
است. البتّه يادى كه براى انسان انگيزه باشد.
«ذكر» سه معنى دارد: لفظى، قلبى،
عملى.
ذكر لفظى آسان است و ذكر قلبى مشكل و ذكر عملى از همه مشكلتر. يعنى اينكه
خداوند را در زندگى عملى حاضر و ناظر دانستن، اعمالت نشان بدهد كه خدا در آنها
حضور دارد.
فرمود:
«وَلَيسَ هُوَ»
با اينكه اين اذكار از مهمترين ذكرهايى است كه در روايات بر آنها تأكيد
فراوان شده است، فرمود: ذكر منحصر به اينها نيست، بلكه حقيقت ذكر اين است كه وقتى
وارد بر عمل حرامى شود همانقدر از خدا بترسد و گناه را ترك كند.
بنابراين ذكر اللّه گوهر گرانبهايى است كه هر چه درباره آن گفته شود كم است.
اصولًا روح نماز و عبادات همه ذكر اللّه است. يعنى به همان مقدار از نماز