نام کتاب : اخلاق اسلامى در نهج البلاغه( خطبه متقين) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 2 صفحه : 60
تورات به
جهاتى محرّف است و قائل به شجره خلد ابن جذعان است، و اين نيز قول باطلى است، براى
اينكه اولا مأخوذ از قول شيطان است كه گفت: (هَلْ
أَدُلُّكَ عَلَى شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَمُلْك لَّا يَبْلَى[1] و ثانياً اگر شجره خلد بود، بايد آدم و حوّا در بهشت جاودان باشند
نه اينكه خارج شوند؛ و اخبار در اين باره مختلف است و در بعضى اخبار دارد كه همه
اينها حق است زيرا درخت بهشتى شامل همه انواع خوراكيها هست،
[2] و آنچه به نظر اقرب است، اين كه شجره از چيزهائى بوده كه خوردن آن
با ماندن در بهشت مناسبتى نداشته، و بعيد نيست كه همان حنطه (گندم) بوده است».
[3]
نكاتى در
مورد علم و جهل
با توجه به
خطاهاى «اعلموا» در قرآن درمىيابيم كه قرآن با اين
خطاب، مسائل مربوط به عقائد و اعمال و برنامه زندگى را متذكر شده است؛ علاوه بر
اين طلب علم را در هر حال بر زن و مرد مسلمان واجب كرده است؛ در كلمات پيامبر (صلى
الله عليه وآله) است «طَلَبُ العِلمِ فَريضَةٌ عَلى كُل مُسْلم وَ
مُسْلمة»[4] در كلمات امام صادق (عليه السلام)، نيز آمده
«طلَبُ العِلم فِريضة على كل حال».[5])
براى آگاهى
از توجه اسلام به علم و ارج نهادن به آن، كافى است به اين حديث بنگريم كه پيامبر
اكرم (صلى الله عليه وآله) فرمود:
«اغدُ عالماً او مُتَعَلّما او مستمِعاً او
مُحِبّا و لا تكن الخامس»:
«يا دانشمند باش يا دانشجو يا شنوا از دانشمندان
و يا دوستدار آنان، و هرگز نفر پنجمى نباش كه هلاك خواهى شد!»
[6] «علم و دانش آنقدر شرافت دارد