نام کتاب : اخلاق اسلامى در نهج البلاغه( خطبه متقين) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 2 صفحه : 59
از اين گذشته
در افسانه مزبور مطالب زننده عجيبى درباره خداوند و يا مخلوقات او ديده مىشود كه
هر يك از ديگرى حيرتانگيزتر است، و آن عبارت است از:
1- نسبت دروغ
به خداوند (چنانكه در جمله شماره 17 فصل دوم مىگويد: «خداوند گفت از آن درخت
نخوريد كه مىميريد، در حالى كه نمىمردند بلكه دانا مىشدند).
2- نسبت بخل
به خداوند (چنانكه در جمله 22 فصل سوم مىگويد كه خدا نمىخواست آدم و حوّا از
درخت علم و حيات بخورند و دانا شوند و زندگى جاويدان پيدا كنند).
3- نسبت حسد
به خداوند (چنانكه از همان جمله استفاده مىشود كه خداوند بر اين علم و دانشى كه
براى آدم پيدا شده بود رشك برد).
4- نسبت جسم
به خداوند (چنانكه از جمله 8 فصل سوم استفاده مىشود كه خداوند به هنگام صبح در
خيابانهاى بهشت مىخراميد).
5- خداوند از
حوادثى كه در نزديكى او مىگذرد بىخبر است (چنانكه در جمله 9 مىگويد صدا زد آدم
كجائى، و آنها در لابلاى درختان خود را از چشم خداوند پنهان كرده بودند).
[1]
مطلبى كه ذكر
آن خالى از لطف نيست، اين است كه مراد از «شجره منهيه» (درختى كه حضرت آدم (عليه
السلام) از آن نهى شده بود) چيست؟ صاحب تفسير «اطيب البيان» در ذيل اين آيات گويد:
«بعضى گفتند حنطه (گندم) و بعضى عنب (انگور) و بعضى زيتون، و بعضى كافور و بعضى
شجره علم خير و شر و بعضى شجره خلد دانستهاند، و قائل به شجره علم خير و شر، كلبى
است و او از تورات رائج اخذ نموده، و قصه
[1]. قسمت مقايسه قرآن و تورات از كتاب قرآن و
آخرين پيامبر، از صفحه 127- 132 اقتباس شده است (به نقل از تفسير نمونه، جلد 1،
صفحه 189- 191 ذيل آيات مورد بحث) ..
نام کتاب : اخلاق اسلامى در نهج البلاغه( خطبه متقين) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 2 صفحه : 59