نام کتاب : اخلاق اسلامى در نهج البلاغه( خطبه متقين) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 2 صفحه : 289
شدى، برو ببينم چه مىكنى!
در خبرى آمده «براى بنده در هر شبانه روز بيست و چهار خزانه پشت سر هم است كه
خزانهاى از آن باز مىشود، و مىبيند پر از نور است كه در اثر اعمال صالح است كه
در آن موقع انجام داده، خوشحال مىشود، به قدرى كه اگر آن خوشحالى را بين اهل آتش
توزيع كنند، به وحشت مىافتند، سپس خزانه و جعبه ديگرى باز مىشود كه سياه و تاريك
است، و بوى بد از آن بلند مىشود، و آن ساعتى است كه عصيان خدا كرده و آنچنان ترسى
و فزعى به او دست مىدهد كه اگر بين اهل بهشت تقسيم شود، عيش آنها را از بين
مىبرد، و جعبهاى ديگر باز مىشود كه خالى است، نه مايه خوشحالى و نه ناراحتى
است [1] و آن
ساعتى است كه خوابيده و غافل
بوده يا مشغول به مباحات دنيوى بوده، پس حسرت مىخورد و متضرّر مىشود.
به نفس بگو امروز خزائن بيست و چهارگانه را خالى مگذار، و مرا به كسالت و
بيحالى مينداز و مغبون و حسرت بارم مكن، كه خداوند فرموده: يَوْمَ يَجْمَعُكُمْ لِيَوْمِ الْجَمْعِ ذَلِكَ يَوْمُ
التَّغَابُنِ: «روزى جمع مىكند شما را براى روز جمع شدن
(كه روز قيامت باشد) و آن روز خسران و ضرر است». [2]
اين سفارشات براى خود نفس بود، سپس سفارشى به نفس در مورد اعضاء هفتگانه كند:
چشم و گوش و زبان و شكم و فرج (كنايه از شهوت جنسى) و دست و پا به اين كه اينها
خدمتكاران و رعيت تو هستند، كه با اينها تجارت مىكنى، براى جهنم هفت درب است كه
براى هر دربى عدهاى از مردم مشخص شدهاند كه وارد شوند، و اين هفت درب براى كسانى
است كه با اعضاء هفتگانه عصيان كنند.
پس چشم را از نظر به نامحارم بپوشان و نظر احتقار به مؤمنى مكن، بلكه نظرى
زائد بر ضرورت مكن، كه خداوند همچنان كه از كلام زيادى بازخواست كند،