نام کتاب : اخلاق اسلامى در نهج البلاغه( خطبه متقين) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 2 صفحه : 150
حال و مقام عجيب (كه قابل تصور نيست) مىرساند».
و در تائيد اين مطلب روايت پيامبر (صلى الله عليه وآله) بسيار مناسب است، وقتى
در نزد ايشان گفته شد حضرت عيسى بن مريم (عليه السلام) روى آب راه مىرفت،
فرمودند: «لو زادَ يقينه لمشى فى الهوى» (اگر يقينش زيادتر بود روى هوا راه مىرفت) و از همين رو
انبياء (عليهم السلام) با تمام جلالتشان مقامشان بواسطه درجه يقينشان متفاوت است. [1]
كسى كه به اين درجه از يقين رسيد ديگر غم و شادى براى او يكسان است و همه را
از طرف مبدأ آفرينش مىداند، و خود را در حيطه علم خداوند مىداند، ديگر ناگواريها
و مصائب دنيا و گرفتاريهاى سر راه او، وى را آزار نخواهند داد، زيرا اين انسان
مىداند، خداوند همه را مىداند و مىتواند.
آناتول فرانس اين مطلب را با جملات زير بيان مىكند: «قدرت و نيكوكارى اديان
است كه به آدمى علت وجود و عواقب كار را تعليم مىدهد، وقتى كه ما اصول عقائد
فلسفى الهى را طرد نمائيم، چنانكه تقريباً ما همه در اين عصر علم و آزادى، چنين
فكر مىكنيم، وسيله ديگرى باقى نمىماند كه بدانيم چرا به دنيا آمدهايم، و به چه
كار بدين جهان قدم گذاشتهايم؛ راز سرنوشت، ما جملگى را در اسرار نيرومند خود
احاطه كرده است، و واقعاً بايد به هيچ چيز نينديشيم تا ابهام غمانگيز زندگى را
احساس نكنيم، و در جهالتِ مطلقِ از علت وجودى ما است كه ريشه غم و اندوه ما وجود دارد،
آلام جسمى و روحى، شكنجههاى روح و احساسات، سعادت و
خوشبختى سفلگان، نكبت و ادبار درستكاران، همه اينها باز قابل تحمّل مىشد،
چنانچه به فلسفه آنها پى مىبرديم، و به يك مشيت الهى معتقد بوديم. شخص مؤمن از
شكنجهها و عذابهاى روحى خود لذت مىبرد