نام کتاب : اخلاق اسلامى در نهج البلاغه( خطبه متقين) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 2 صفحه : 151
دشمنانش نسبت به او روا مىدارند، در
نظرش دلچسب و گوارا جلوه مىكند، حتى خطاها و گناهانى كه از او سر مىزند از وى
سلب اميد نمىكند، اما در دنيائى كه هرگونه شعله ايمان خاموش شده است، حتى دردد و
مرض معناى خود را هم از دست داده، و ديگر به جز شوخيهاى زشت و مسخرگىهاى شومى
تلقى نمىشود» هرگز، هرگز، هرگز! [1]
مرحوم خوئى در شرح خود روايتى را در ذيل اين فراز نقل كرده كه:
راوى مىگويد از امام هشتم (عليه السلام) از ايمان و اسلام سؤال كردم،
فرمودند: «امام پنجم (عليه السلام) فرمودهاند: ايمان يك درجه فوق اسلام است، و
تقوى يك درجه از ايمان بالاتر، و يقين يك درجه بالاتر از تقوى است و چيزى كمتر از
يقين بين مردم تقسيم نشده»، راوى گويد گفتم يقين چيست؟ فرمود
: «التَّوَكُل عَلَى اللّه و التسليم للّه و الرِّضا بَقَضاءِ اللّه و
التَفْويض الَى اللّه»:
«توكل و اتّكاء بر خداوند و تسليم شدن
براى او و رضاء به قضاء خداوندى و احاطه امر به خدا».
بعضى از شارحين كافى در شرح حديث فوق گفتهاند: اسلام اقرار است و ايمان يا
تصديق است يا تصديق با اقرار است،
و بنابر هر دو وجه ايمان فوق اسلام است، به يك درجه، اما بنابر وجه دوم (كه
تصديق با اقرار باشد) برترى ايمان بر اسلام واضح است، و اما بنابر اول زيرا تصديق
قلبى برتر و افضل از اقرار زبانى است همچنانكه قلب افضل از زبان است و تقوى يك
درجه فوق ايمان است زيرا تقوى دورى از چيزى است كه ضرر مىزند در آخرت، اگرچه ضرر
كمى باشد، و يقين فوق تقوى است، زيرا تقوى گاهى در مرتبه يقين نيست، و اين همان
مطلبى است كه مولى اميرالمؤمنين على (عليه السلام) به آن اشاره كردهاند، و
فرمودهاند:
«لَوْ كُشِف الغِطاء لَمَا ازدَدْتُ
يقيناً»:
اگر پرده كنار زده شود بر يقين من افزوده نمىشود. [2]
[1]. باغ اپيكور، صفحه 31 و 32،
آناتول فرانس، ترجمه آقاى كاظم عمارى (تعليقه 1 و 2، نقل از شرح نهجالبلاغه استاد
محمدتقى جعفرى، جلد 12، صفحه 360- 359).