اى برادر چشم خود را از چشمچرانى حفظ كن و طمع به ناموس غير مكن تا خود از
ناحيه ناموس در امان باشى. در روايتى آمده كه: در زمان حضرت داود (عليه السلام)
مردى بود، كه با اكراه بر زن نامحرمى وارد مىشد، خداوند در قلب زن القاء كرد كه
به او بگويد هر وقت تو به نزد من مىآيى بدان كه مردى هم به نزد زن يا دخترت
مىرود، مرد به نزد اهلش بازگشته و مرد غريبهاى را در نزد اهلش يافت، او را به
نزد حضرت داود (عليه السلام) آورد و گفت: يا نبى الله، مسئلهاى براى من پيش آمده،
و به معصيتى بزرگ مبتلا گشتهام، كه ديگرى دچار نگشته؛ فرمود: چه امرى به تو وارد
شده گفت: اين مرد را نزد اهل و عيالم يافتم، خطاب شد به داود كه به او بگو:
«كما تُدين تُدان»
(آنچنان كه با ديگران رفتار مىكنيد
با شما رفتار مىشود» [2]. آرى برادر دنيا دار مكافات است، و چه خوب گفتهاند: (هر چه كُنى به خود
كُنى).
4- قال على (عليه السلام):
«ثمرةَ العِفّة القناعة»:
«محصول پاكدامنى قناعت است» انسان اگر
داراى صفت عفّت باشد خواه عفّت در تغذيه و خوردن باشد، و خواه در امور جنسى و
غيره، مسلّماً حالت قناعت طبع را در هر يك از ابعاد عفّت به دنبال داشته، و انسان
را از هر ذلّت و پستى مىرهاند، در روايت ديگرى از مولى آمده: «ثَمَرَةُ العِفُّه الصِّيانه»: «محصول پاكدامنى و عفّت مصون بودن نفس است» [3] اگر انسان در هر امرى به جنبه افراط و تفريط
تمايل پيدا نكرد نفس او سالم مانده و از گزند مصيبتهاى افراط و تفريط در امان
خواهد بود.
حال به سراغ قرآن رويم، قرآن مجيد داستانى را به عنوآن احْسَنُ