نام کتاب : لغات در تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 87
ولى با توجّه به شأن نزول آيه، و ساير قرائنى كه در دست است، منظور از آن در
اينجا اين نيست كه مسلمانان هيچگونه رابطه تجارى و اجتماعى با يهود و مسيحيان نداشته
باشند، بلكه منظور اين است كه با آنها همپيمان نگردند و در برابر دشمنان روى
دوستى آنها تكيه نكنند؛ به همين دليل، به هر چيزى كه نسبت به ديگرى قرابت و نزديكى
داشته باشد، خواه از نظر مكان يا زمان، يا نسب و يا مقام، «ولىّ» گفته مىشود.
استعمال اين كلمه به معناى «سرپرست» و «دوست» و مانند اينها نيز، از همين جا است.
بنابراين، «اولياء خدا»، كسانى هستند كه ميان آنان و خدا حائل و فاصلهاى نيست، حجابها از قلبشان
كنار رفته، و در پرتو نور معرفت، و ايمان و عمل پاك، خدا را با چشم دل چنان
مىبينند؛ كه هيچگونه شك و ترديدى به دلهايشان راه نمىيابد، و به خاطر همين
آشنايى با خدا- كه وجود بىانتها و قدرت بى پايان و كمال مطلق است- ماسواى او در
نظرشان كوچك، كمارزش، ناپايدار و بىمقدار است. تعبير به «اولياء» (جمع ولى)- در سوره «عنكبوت»- به جاى «اصنام» و بتها، شايد براى اشاره به اين نكته است كه
نه فقط معبودهاى ساختگى، كه پيشوايان و رهبران غير الهى، نيز در همين حكماند. [1]
[أَوَى:]
«إِذْ أَوَى
الْفِتْيَةُ»
«أَوَى» از مادّه «مأوى» گرفته شده، كه به معناى «جايگاه امن
و امان» است؛ اشاره به اين كه اين جوانان (اصحاب كهف)
فرارى از محيط فاسد، هنگامى كه به غار رسيدند، احساس آرامش كردند. [2]
[إِهْتَزَّتْ:]
«عَلَيْهَا الْمآءَ
اهْتَزَّتْ»
«إِهْتَزَّتْ» از مادّه «هَزّ» (بر وزن حظ)، به معناى تحريك شديد است. [3]
[أَهُشُّ:]
«وَ أَهُشُّ بِها
عَلى غَنَمي»
«أَهُشُّ» از مادّه «هَش» (به فتح هاء) به معناى زدن به برگ درختان (و تكاندن آنها) است. [4]