جمله «أَ وَ لَمْ يَكْفِهِمْ» (آيا براى آنها كافى نيست؟) معمولًا در مواردى گفته مىشود
كه انسان كارى ما فوق انتظار طرف، انجام داده و او از آن غافل است؛ يا خود را به
غفلت مىزند. مثلًا مىگويد: چرا فلان خدمت را به من نكردى، و ما انگشت روى خدمت
بزرگترى مىگذاريم كه او آن را ناديده گرفته و مىگوئيم آيا كافى نيست كه ما چنين
خدمت بزرگى به تو كرديم؟! [2]
[أُولُوا:]
«أُولُوا بَقِيَّةٍ
يَنْهَوْنَ»
«أُولُوا» به معناى صاحبان است و «بَقِيَّة» به معناى باقيمانده است و معمولًا اين تعبير، در لغت عرب
به معناى «أُولُوا الْفَضل» (صاحبان فضيلت و شخصيت و نيكان و پاكان) گفته مىشود؛ زيرا انسان معمولًا
اجناس بهتر و اشياء نفيستر را ذخيره مىكند و نزد خودش نگه مىدارد و به همين
جهت، اين كلمه مفهوم نيكى و نفاست را با خود دارد. [3]
[أُولِى الأَبْصارِ:]
«فَاعْتَبِرُوا يآ
أُولِي الأَبْصارِ»
تعبير به «أُولِى الأَبْصارِ» (صاحبان چشم) اشاره به كسانى است كه حوادث را به خوبى مىبينند، و با چشم باز
موشكافى مىكنند، و به عمق آن مىرسند. (واژه «بصر» معمولًا به عضو بينايى و «بصيرت» به درك و آگاهى درونى گفته مىشود). در حقيقت «أُولِى الأَبْصارِ» كسانى هستند كه آمادگى گرفتن درسهاى عبرت را دارند؛ لذا قرآن به آنها هشدار
مىدهد كه از اين حادثه بهرهبردارى لازم را انجام دهيد. [4]
[أَوْلَيان:]
«عَلَيْهِمُ
الأَوْلَيانِ»
«أَوْلَيان» در اينجا به معناى «اوّلان» است؛ يعنى آن دو شاهدى كه در آغاز مىبايست شهادت بدهند و
از راه راست منحرف شدهاند. [5]
[أَوْلِياء:]
«أَوْلِيآءَ مِنْ
دُونِ الْمُؤْمِنِينَ»
«أولياء» جمع «ولىّ» از مادّه «ولايت» (ولى يلى) به معناى عدم واسطه ميان دو چيز و پى در پى بودن آنها و به معناى
نزديكى فوقالعاده ميان دو چيز است كه به معناى دوستى، و نيز به معناى همپيمانى و
سرپرستى، حامى و يار و ياور آمده است.