نام کتاب : لغات در تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 67
به او الهام مىشود، نمىفهمد مطلب را از كجا به دست آورده، اما آن كه به او
وحى مىشود هنگام وحى، مىداند از كجا و به چه وسيله به او رسيده است. [1]
[الياسين:]
«عَلى إِلْ
ياسينَ»
تعبير به «الياسين» به جاى «الياس»، يا به خاطر اين است كه «الياسين» لغتى در واژه «الياس» بوده و هر دو به يك
معناست؛ و يا اشاره به الياس و پيروان او است كه به صورت جمعى آمده است. نخست
«الياس» منسوب گشته و «الياسى» شده، سپس به صورت جمع در آمده و «الياسيين» گرديده،
و بعد مخفف شده و «الياسين» شده است.
در اين كه «اليسع» چگونه نامى است؟ و اشاره به كدام يك از پيامبران است؟ در ميان مفسران و ادباى
عرب گفتگوست كه بعضى آن را يك نام «عبرى» مىدانند كه در اصل «يوشع» بوده، سپس الف و لام به آن داخل شده و «شين» تبديل به «سين» گرديده است.
و بعضى معتقدند كه يك اسم عربى است كه از «يسع» (فعل مضارع از مادّه وسعت) گرفته شده است.
اين احتمال را نيز دادهاند كه به همين صورت نام يكى از انبياى پيشين بوده
است؛ و در هر حال از پيامبرانى است كه از نسل ابراهيم عليه السلام مىباشند. [3]
[أُمّ:]
«وَ لِتُنْذِرَ
أُمُّ الْقُرىْ»
«أُمّ» به معناى اصل، اساس، ابتداء و
آغاز هر چيزى است.
با توجّه به آنچه گفته شد، روشن مىشود كه اگر به مكّه «أُمّ القرى» مىگويند به خاطر اين
استكه اصلوآغاز پيدايش تمام خشكىهاى روى زمين است؛ و اين كه عرب به مادر «امّ» مىگويد، به
خاطر آن است كه ريشه خانواده و پناهگاه فرزندان است. [4]
[أَمْ:]
«أَمِ اتَّخَذُوا
مِن دُونِ اللَّهِ»
«أَمْ» دراينجا منقطعه وبهمعناى «بَل» مىباشد؛ و اگر متصله باشد بايد لنگهاى در مقابل آن تقدير
گرفته شود كه خلاف ظاهر است. [5]