نام کتاب : لغات در تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 668
كه روز قيامت توصيف به «عقيم» (نازا) شده اشاره به اين است كه آنها روز ديگرى
پشت سر ندارند تا بتوانند بهجبران گذشته برخيزند و در سرنوشت خود تغييرى ايجاد
كنند. [1]
[يَهَبُ:]
«يَهَبُ لِمَن
يَشآءُ»
تعبير به «يَهَبُ»، (مىبخشد) از مادّه «هِبَة» دليل روشنى است كه هم دختران هديه الهى هستند و هم پسران،
و فرق گذاشتن ميان اين دو، از ديدگاه يك مسلمان راستين صحيح نيست، هر دو «هبه» او مىباشند. [2]
[يَهْجَعُونَ:]
«اللَّيْلِ مَا
يَهْجَعُونَ»
«يَهْجَعُونَ» از مادّه «هجوع»، به معناى خواب شبانه است. بعضى گفتهاند: منظور اين است كه، آنها اكثر شب را
بيدار بودند و كمى از شب را مىخوابيدند، و به اصطلاح همواره شب زندهدار بودند.
ولى، از آنجا كه اين حكم، به صورت يك دستور عمومى براى پرهيزگاران و محسنين بعيد
به نظر مىرسد، اين تفسير مناسب نيست، بلكه منظور اين است: آنها كمتر اتفاق
مىافتاد تمام شب را بخوابند، و به تعبير ديگر «ليل» (شب) به صورت جنس و عموم در
نظر گرفته شده. [3]
[يَهِدِّى:]
«لّا يَهِدِّي
إِلّا أَنْ يُهْدى»
«يَهِدِّى» در اصل «يهتدى» بوده، كه «تاء» آن تبديل به «دال» و در آن ادغام شده است. [4]
[يُهْرَعُون:]
«قَوْمُهُ
يُهْرَعُونَ»
«يُهْرَعُون» از مادّه «اهراع» به معناى راندن شديد است، گويى غريزه سركش جنسى، اين قوم گمراه را به شدت به
سوى ميهمانهاى لوط پيامبر، مىراند!
«يُهْرَعُونَ» به صورت «صيغه مجهول» از مادّه «هَرَعَ» يا «اهراع» كه به معناى با سرعت دويدن است آمده، در سوره «صافات» اشاره به اين
است كه: چنان دل و دين بر تقليد نياكان باختهاند كه گويى آنها را به سرعت و
بىاختيار، به دنبالشان مىدوانند، گويى از خود ارادهاى ندارند و اين اشاره به
نهايت تعصب و شيفتگى آنها به خرافات نياكان است. [5]
[يَهِيْجُ:]
«ثُمَّ يَهيجُ
فَتَراهُ»
«يَهِيْجُ» از مادّه «هيجان» در لغت به دو معنا آمده است: نخست خشك شدن و زرد شدن گياه، و ديگر، به معناى
به حركت در آمدن و جوش و خروش داشتن، ممكن است اين دو معنا به يك ريشه باز گردد؛
زيرا به هنگامى كه گياه خشك مىشود آمادّه جدائى، پراكندگى و حركت و هيجان
مىگردد. [6]
[يَهِيمُونَ:]
«كُلِّ وادٍ
يَهيمُونَ»
«يَهِيمُونَ» از مادّه «هيام» (بر وزن قيام) به معناى راه رفتن بدون هدف است! [7]
[يُهَيِّئ:]
«مِّن رَّحْمَتِهِ
وَ يُهَيِّئ»
«يُهَيِّئ» از مادّه «تهيه» به معناى آماده ساختن است. [8]
[يَيْأَسَ:]
«أَ فَلَمْ
يَيْأَسِ الَّذينَ آمَنُوا»
«يَيْأَسَ» از مادّه «يأس» به معناى نوميدى است، ولى بسيارى از مفسران گفتهاند: در اينجا به معناى علم
است، اما بنا به گفته «كسانى» (طبق نقل فخر رازى) هيچ گاه ديده نشده است كه
«يَئِسَت» به معناى «عَلِمَت» بوده باشد و از گفتار «راغب» در «مفردات» چنين برمىآيد كه: «يأس» در اينجا
به همان معناى معروف آن است، ولى لازمه هر يأسى علم به عدم تحقيق آن موضوع است،
بنابراين، ثبوت يأس آنها لازمهاش علم