responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : لغات در تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 1  صفحه : 665

«يَوَدُّ الْمُجْرِمُ»

«يَوَدُّ» از مادّه‌ «وُدّ» (بر وزن حُبّ) به معناى «دوست داشتن» توأم با «تمنّى» است، و به گفته «راغب» در هر يك از اين دو معنا (بلكه در هر دو معنا) نيز به كار مى‌رود. [1]

[يُوزَعُونَ:]

«وَالطَّيْرِ فَهُمْ يُوزَعُونَ»

«يُوزَعُونَ» از مادّه‌ «وَزْع» (بر وزن جمع) به معناى بازداشتن است، اين تعبير، هر گاه در مورد لشكر به كار رود، به اين معناست كه اول لشكر را نگاه دارند تا آخر لشكر به آن ملحق گردد و از پراكندگى و تشتت آنها جلوگيرى شود. واژه‌ «وزع» به معناى حرص و علاقه شديد به چيزى نيز آمده است كه انسان را از امور ديگر بازمى‌دارد. از اين تعبير استفاده مى‌شود: لشكريان «سليمان» عليه السلام، هم بسيار زياد بودند و هم تحت نظام خاص. [2]

[يُوعُون:]

«أَعْلَمُ بِمَا يُوعُونَ»

«يُوعُون» از مادّه‌ «وعاء» به‌معناى ظرف است. [3]

[يُوفِضُون:]

«إِلى‌ نُصُبٍ يُوفِضُونَ»

«يُوفِضُون» از مادّه‌ «افاضه» به معناى حركت سريع است، شبيه حركت سريع آب از سرچشمه. [4]

[يُوقَ:]

«مَن يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ»

«يُوقَ» از مادّه‌ «وقاية» گرچه به صورت فعل مجهول است، اما پيداست كه فاعل آن در اينجا خدا است، يعنى هر كس خداوند او را از اين صفت مذموم نگاهدارى كند، رستگار است. [5]

[يُوقِنُون:]

«بِآياتِنَا يُوقِنُونَ»

«يُوقِنُون» از مادّه‌ «يَقين» به معناى يقين دارند است. [6]

[يولج:]

«يُولِجُ النَّهارَ فِي اللَّيْلِ»

«يولج» از مادّه‌ «ايلاج» در اصل، از «ولوج» به معناى دخول است، اين تعبير اشاره به دگرگونى‌هاى تدريجى و كاملًا منظم و حساب شده شب و روز در فصول مختلف سال است كه از يكى كاسته، و به ديگرى افزوده مى‌شود. اما اين احتمال نيز وجود دارد كه اشاره به مسأله طلوع و غروب آفتاب باشد كه به خاطر شرائط خاص جوّ (هواى اطراف زمين) اين امر، به صورت ناگهانى انجام نمى‌گيرد، بلكه از آغاز طلوع فجر، اشعه آفتاب به طبقات بالاى هوا مى‌افتد و آهسته آهسته، به طبقات پائين منتقل مى‌شود، گويى روز تدريجاً وارد شب مى‌گردد، و لشكر نور، بر سپاهيان ظلمت چيره مى‌شود، و به عكس هنگام غروب آفتاب، نخست نور از قشر پائين جوّ، برچيده مى‌شود و هوا كمى تار مى‌گردد و تدريجاً از طبقات بالاتر، تا آخرين شعاع خورشيد برچيده شود، و لشگر ظلمت همه جا را تسخير كند. [7]

[يوم:]

«في‌ سِتَّةِ أَيَّامٍ»

با توجّه به مفهوم وسيع كلمه‌ «يوم» (روز) و معادل آن در زبان‌هاى ديگر: «يوم» به معناى «يك دوران» نيز به كار مى‌رود، خواه اين دوران يك سال باشد، يا صد سال، يا يك ميليون سال، و يا ميلياردها سال، شواهدى كه اين حقيقت را ثابت مى‌كند و نشان مى‌دهد يكى از معانى «يوم» همان «دوران» است فراوان مى‌باشد از جمله:

الف- در قرآن صدها بار كلمه «يوم» و «ايّام» به كار رفته است، و در بسيارى از موارد به معناى شبانه روز معمول نيست، مثلًا تعبير از عالم رستاخيز، به‌ «يوم القيامة» نشان مى‌دهد كه مجموعه رستاخيز كه دورانى‌


[1]. معارج، آيه 11 (ج 25، ص 32)

[2]. نمل، آيات 17، 83 (ج 15، صفحات 459، 579)؛ فصّلت، آيه 19 (ج 20، ص 265)

[3]. انشقاق، آيه 23 (ج 26، ص 332)

[4]. معارج، آيه 43 (ج 25، ص 57)

[5]. حشر، آيه 9 (ج 23، ص 529)

[6]. سجده، آيه 24 (ج 17، ص 184)

[7]. حجّ، آيه 61 (ج 14، ص 169)؛ فاطر، آيه 13 (ج 18، ص 231)؛ حديد، آيه 6 (ج 23، ص 321)

نام کتاب : لغات در تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 1  صفحه : 665
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست