نام کتاب : لغات در تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 651
تناسب سلسله مراتب درجات بهشتى، و دركات دوزخى.
و از مادّه «صداع» (بر وزن حباب) به معناى سردرد نيز آمده است، كه در اصل از «صدع» به معناى
شكافتن است و از آنجا كه انسان وقتى به سردرد شديد دچار مىشود گويى مىخواهد از
شدت درد، سر او بشكافد اين كلمه در اين معنا به كار رفته است. [1]
[يَصْدِفُون:]
«ثُمَّ هُمْ
يَصْدِفُونَ»
«يَصْدِفُون» از مادّه «صدف» (بر وزن هدف) به معناى جانب و ناحيه است، و چون به هنگام روى گردانيدن و
اعراض، انسان متوجّه جانب و ناحيه ديگرى مىشود، اين كلمه در معناى اعراض به كار
مىرود، منتها چنان كه «راغب» در «مفردات» مىگويد: اين ماده به معناى اعراض و روى
گردانيدن شديد استعمال مىشود. [2]
[يَصِدُّون:]
«مِنْهُ
يَصِدُّونَ»
«يَصِدُّون» از مادّه «صدّ» (در صورتى كه فعل مضارعش با كسر صاد بوده باشد) به معناى خنديدن و فرياد
كشيدن و سر و صدا راه انداختن است (كه معمولًا به هنگام استهزاء دست به دست هم
مىدهند). [3]
[يَصُدُّون:]
«وَرَأَيْتَهُمْ
يَصُدُّونَ»
«يَصُدُّون» از مادّه «صَدّ» در دو معنا به كار مىرود: «منع كردن» و «اعراض نمودن» و مناسب آيه مورد بحث،
معناى دوم، و مناسب آيه گذشته (آيه دوم)، معناى اول است. [4]
[يَصْرِمُنَّ:]
«لَيَصْرِمُنَّها
مُصْبِحِينَ»
«يَصْرِمُنَّ» از مادّه «صَرْم» (بر وزن شرم) به معناى چيدن ميوه است و به معناى قطع كردن به طور مطلق، و
همچنين محكم كردنكار نيز آمده است. [5]
[يَصْطَرِخُون:]
«وَهُمْ
يَصْطَرِخُونَ فِيْها رَبَّنَا»
«يَصْطَرِخُون» از مادّه «صراخ»، به معناى فرياد شديدى است كه انسان در مقام استغاثه و طلبيدن يار و ياور،
براى بر طرف ساختن درد و رنج، از دل برمىكشد. [6]