نام کتاب : لغات در تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 65
يا به اين گونه كه او را به اوصافى توصيف نماييم كه شايسته آن نيست، همانند
مسيحيان كه قائل به تثليث و خدايان سهگانه شدهاند.
يا اين كه صفات او را بر مخلوقاتش تطبيق نماييم، همچون بتپرستان كه نام
بتهاى خود را از نام خدا مشتق مىكردند، مثلًا به يكى از بتها «الّلات» و به ديگرى «العُزّى» و بهديگرى «مَنات» مىگفتند كه به
ترتيب از «اللَّه»، «العزيز» و «المَنّان» مشتق شده است.
يا همچون مسيحيان كه نام خدا را بر عيسى و روح القدس مىگذاشتند.
و يا اين كه صفات او را آن چنان تحريف كنند كه به «تشبيه» به مخلوقات يا «تعطيل» صفات و مانند آن بيانجامد.
و يا تنها به «اسم» قناعت كنند بدون اين كه اين صفات را در خود و جامعه خويش بارور سازند. [1]
[إِلْحاف:]
«لَايَسْئَلُونَ
النَّاسَ إِلْحافا»
«الْحاف» از همان مادّه «لِحاف» به معناى آن پوشش خاص است؛ و اصرار در سؤال را از اين جهت
«الحاف» گفتهاند كه قلب انسان يا طرف مقابل را مىپوشاند. [2]
[أَلْزَمْنَاهُ:]
«أَلْزَمْنَاهُ
طآئِرَهُ»
«أَلْزَمْنَاهُ» از مادّه «إِلزام» به معناى ملازم او ساختهايم، است. [3]
[أَلْسِنَةٍ حِدادٍ:]
«بِأَلْسِنَةٍ
حِداد»
«أَلْسِنَةٍ حِدادٍ»، به معناى زبانهاى تيز و تند است؛ و در اينجا كنايه از
خشونت در سخن مىباشد. [4]
[أَلْفاف:]
«وَ جَنَّاتٍ
أَلْفافاً»
«أَلْفاف» به گفته «راغب» در «مفردات»، اشاره
به اين است كه درختان اين باغها به قدرى زياد و انبوه است كه به يكديگر پيچيده
شده. «أَلْفاف» به گفته بسيارى ارباب لغت و تفسير، جمع «لفيف» به معناى «به هم پيچيده» است؛ بعضى نيز آن را جمع «لُفّ» (به ضم لام)،
بعضى جمع «لِف» (به كسر لام) دانستهاند. و بعضى مىگويند كه از جمعهايى است كه مفرد ندارد؛
ولى مشهور همان اول است. [5]