نام کتاب : لغات در تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 644
[يَزِفُّونَ:]
«فَأَقْبَلُوا
إِلَيْهِ يَزِفُّونَ»
«يَزِفُّونَ» از مادّه «زفّ» (بر وزن كف) در اصل، در مورد وزش باد و حركت سريع شترمرغ كه مخلوطى از راه
رفتن و پريدن است، به كار رفته، بعد از آن به طور كنايه در مورد «زفاف عروس» يعنى بردن عروس
به خانه داماد استعمال شده است. به هر حال، منظور اين است كه بتپرستان با سرعت،
به سوى ابراهيم عليه السلام آمدند. [1]
[يُزَكُّونَ:]
«الَّذينَ
يُزَكُّونَ أَنْفُسَهُمْ»
«يُزَكُّونَ» از مادّه «تزكيه» به معناى پاك شمردن و پاك معرفى كردن است، گاهى نيز به معناى پاك نمودن،
تربيت كردن و رشد دادن نيز آمده است. اين در حقيقت، به معناى پاك نمودن است كه اگر
جنبه عملى داشته باشد، پسنديده، و اگر تنها با سخن و ادعا باشد، نكوهيده است. [2]
[يُزَوِّجَهُمْ:]
«أَوْ
يُزَوِّجُهُمْ ذُكْراناً»
تعبير «يُزَوِّجَهُمْ» در اينجا به معناى «تزويج» نيست، بلكه منظور جمع كردن ميان اين دو موهبت براى گروهى
از انسانها است، و به عبارت ديگر، واژه «تزويج» گاه به معناى جمع كردن ميان اشياء
مختلف، يا اجناس گوناگون مىآيد، چرا كه «زوج» در اصل به معناى دو چيز يا دو شخص
است كه با يكديگر قرين گردند.
بعضى، تعبير فوق را به معناى تولد پسران و دختران، به ترتيب پشت سر هم
دانستهاند، و بعضى به معناى تولد فرزندان دوقلو، كه يكى پسر و ديگرى دختر باشد.
ولى، در تعبير فوق، هيچ نشانهاى بر اين تفسيرها وجود ندارد. به علاوه، با ظاهر
آيه نيز سازگار نيست، زيرا آيه، مىخواهد از گروه سومى خبر دهد كه هم صاحب دخترند
و هم صاحب پسر. [3]
[يَسْئَلُهُ:]
«يَسْئَلُهُ مَن
فِى السَّمَاواتِ»
تعبير به «يَسْئَلُهُ» از مادّه «سُؤال» به صورت «فعل مضارع»، دليل بر اين است كه، اين سؤال و تقاضا دائمى است، و
همگى به زبان حال از آن مبدأ فياض، دائماً فيض مىطلبند، هستى مىخواهند، و حوائج
خود را تمنا مىكنند، و اين اقتضاى ذاتِ موجود ممكن است كه نه تنها در «حدوث»، بلكه در «بقاء» نيز وابسته و
متكى به واجب الوجودند. [4]