نام کتاب : لغات در تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 643
كثرت را بيان كند، و استفاده از فعل مضارع نيز، دليل بر استمرار اين جنايت
دارد. [1]
[يَرْتَع:]
«يَرْتَعْ وَ
يَلْعَبْ»
«يَرْتَع» از مادّه «رتع» (بر وزن قطع) در اصل به معناى چريدن و فراوان خوردن حيوانات است، ولى گاهى در
مورد انسان به معناى تفريح و خورد و خوراك فراوان به كار مىرود. [2]
[يَرْجِعُ:]
«يَرْجِعُ
بَعْضُهُمْ إِلى بَعْضٍ»
«يَرْجِعُ» هم به صورت فعل لازم به كار مىرود، هم به صورت فعل متعدى، و در اينجا به
صورت دوم است، و معناى «ارجاع» و بازگشت دادن را مىرساند، و از آنجا كه بعد از آن «بَعْضُهُمْ إِلى بَعْضٍ» آمده است نتيجتاً معناى «مفاعله» را مىدهد. [3]
[يَرْضَهُ:]
«تَشْكُرُوا
يَرْضَهُ لَكُمْ»
«يَرْضَهُ» به ضم «ها» در
قرائت مشهور، بدون اشباع ضمير خوانده مىشود؛ زيرا در اصل «يَرْضاه» بوده و «الف» به خاطر جزم افتاده، و
«يَرْضَهُ» شده است، ضمناً، بايد توجّه داشت كه اين ضمير به «شكر» بر مىگردد، و
كلمه «شكر» هر چند، در عبارت قبل صريحاً نيامده، اما جمله «انْ تَشْكُرُوا» دال بر
آن است، مانند ضمير در «اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ
لِلْتَّقْوى» كه به عدالت باز مىگردد. [4]
[يَرْهَقُ:]
«وَلا يَرْهَقُ
وُجُوهَهُمْ»
«يَرْهَقُ» از مادّه «رهق»، به معناى پوشاندن قهرى و اجبارى است. [5]
[يَرى:]
«وَيَرَى الَّذينَ
أُوتُوا»
«يَرى الذين» از مادّه «رُؤيَة» به معناى «مىبينند» مىباشد. [6]
[يُزْجِى:]
«يُزْجي لَكُمُ
الْفُلْكَ»
«يُزْجِى» از مادّه «ازجاء» به معناى راندن مداوم با ملايمت است، راندنى كه براى رديف كردن موجودات
پراكنده مىباشد، و اين تعبير، دقيقاً در مورد ابرها صادق است كه هر قطعهاى از آن
از گوشهاى از درياها برمىخيزد، سپس دست قدرت پروردگار آنها را به سوى هم مىراند
و پيوند مىدهد، و متراكم مىسازد. [7]